تاریخ انتشار
شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۱۶
کد مطلب : ۲۹۶۰
علیرضا محمدی
درنگی در بودجه ناچیز جنگ 8 ساله
آن طور كه محسن رضايي فرمانده سابق سپاه گفته است، اين مجمع سعي ميكرد تا با بررسي شرايط وقت كشور و جبهههاي جنگ نشان دهد كه ادامه جنگ به صلاح كشور نيست و بايد اقدامات سياسي در جهت اتمام آن شروع شود. البته اين مجمع با نظر امام خميني(ره) تعطيل شد اما عقلايي كه خود را صاحب شعور انقلابي ميدانستند و شعارهايي چون جنگ جنگ تا پيروزي را در شور انقلابي منحصر ميدانستند، سياستي را در پيش گرفته بودند كه حداقل پنج سال تمام ما را پشت دروازههاي بسته بصره نگاه داشت.
آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان كسي كه تقريبا از سال 62 مسئوليت جنگ را برعهده داشت، بارها در يادداشتهاي روزانه ايام دفاع مقدس از مشورتهايي كه با دوست و يار صميمياش حسن روحاني داشته گفته است.
او معمولا در پايان اين بخش از يادداشتهاي خود به اين نتيجه ميرسيد كه نظرش با دكتر تشابه بسياري دارد. از سوي ديگر در حوزه عمل نيز "سياست جنگ جنگ با يك پيروزي" كه از سوي طيف آقاي هاشمي در جبهههاي جنگ اعمال ميشد، هم عرض همان طرحهايي بود كه مجمع عقلا روي ميز داشتند.
عاقلان معتقد بودند كه شعار "جنگ جنگ تا پيروزي" هرگز موفق نخواهد بود. چرا كه اگر مصداق بيروني اين شعار فتح بغداد باشد به حتم كشور ما مورد هجوم بمب اتمي قدرتهاي فرامنطقهاي قرار خواهد گرفت!
از اين رو سعي داشتند تا با يك پيروزي در مقياسي بسيار كوچكتر از فتح بغداد، با قبول آتش بس سرنوشت جنگ را روي ميز مذاكرات مشخص كنند. بنابراين شعارشان "جنگ جنگ با يك پيروزي" بود كه شرايط و موقعيت مكاني و جغرافيايي ميدان نبرد نشان ميداد اين "يك پيروزي" ميتواند فتح بصره باشد.
شهر بزرگي كه تنها 14 كيلومتر از مرز شلمچه فاصله داشت و با تصرف آن ميشد به عنوان برگ برندهاي در مذاكرات پس از آتش بس مورد بهره برداري قرار گيرد.
از اين رو منطق عقلايي حكم ميكرد براي اهداف كوچكتر بودجه و امكانات محدودتر نيز در نظر گرفته شود. چنانچه آيت الله موسوي اردبيلي رئيس قوه قضاييه در خلال جنگ تحميلي در تريبون رسمي نمازجمع اعلام كرده بود كه كمتر از 20 درصد از بودجه و امكانات كشور به امر جنگ اختصاص يافته است.
آمار ديگري نيز بيان ميدارد كه در طي هشت سال جنگ تحميلي تنها 22 ميليارد دلار خرج جنگي شده كه شدت و حدت آن گاه با نبردهاي بزرگ جنگ جهاني دوم برابري ميكرد. البته عدم اختصاص بودجه مناسب براي جنگ بارها مورد اعتراض فرماندهان قرار گرفته بود كه غالبا يا مورد توجه عقلاي سياسي قرار نميگرفت يا با اتهام توسعه طلبي سپاه رد ميشد.
به عنوان نمونه سردار غلامعلي رشيد در ماجراي طرح تشكيل 1500 گردان براي تمام كردن جنگ در طي يك سال و نيم گفته است كه وقتي براي گام اول تشكيل 500 گردان را به مسئول جنگ يعني هاشمي ارائه دايم، وقتي گفت حتي بند پوتين اين افراد را نميتوان تامين كرد. در ادامه سردار رشيد مابقي صبحتهاي آیت الله هاشمي را بيان نمي دارد ولي سردار غلامپور از فرماندهان جنگ به صراحت بيان ميدارد كه مسئول وقت جنگ (هاشمي) در مقابل اصرار فرماندهان سپاه گفته بود: هرگونه تلاش و اصراري براي عملي شدن چنين طرحي مساوي با خيانت قلمداد ميشود!
به هر روي از اسفند ماه 1362 كه عمليات خيبر به عنوان اولين عمليات بزرگ سالانه ايران با هدف دست يابي به شعار جنگ جنگ با يك پيروزي (فتح جزاير مجنون يا اگر شد دست يابي به جاده العماره – بصره و در نهايت سقوط بصره) انجام گرفت، عموما اين دست از عملياتها با چيزي در حدود 150 يا 200 گردان انجام ميشدند.
حتي در كربلاي 4 كه از آن با عنوان شاهكار تداركاتي و تجميع نيروي انساني و تسليحاتي ياد ميشود، رزمندگان تنها با 350 گردان رزمي وارد عمل شدند.
در يك حساب سرانگشتي رزمندگان در طي عملياتهاي بزرگ سالانه خيبر، بدر، والفجر8، كربلاي4 و 5 تلاش كردند تا شعار جنگ جنگ با يك پيروزي تحميل شده از سوي برخي سياسيون را با فتح بصره جامع عمل بپوشانند.
اما وقتي كه در كربلاي5 و با تقديم چيزي در حدود 10 الي 30 هزار شهيد (آمار دقيقي در اين خصوص ارائه نشده است) تنها توانستيم شش كيلومتر به سمت بصره نزديك شويم، همگان به خوبي فهميده بودند كه بودجه و امكانات اختصاص داده شده به جنگ كافي نيست و بايد فكري اساسي در اين خصوص بشود. تصميمي كه شعور عقلا حتي نتوانست بحث روي آن را جايز بشمارد و عاقبت سرنوشت جنگ به همان جام زهري منتهي شد كه حضرت روح الله لاجرعه سركشيد.
* علیرضا محمدی
منبع: مشرق