تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۲۹
کد مطلب : ۳۳۱۲
راوی: شمسالله بهاری
این عراقی چقدر خوب اصفهانی حرف میزند!
به گزارش راوی راهیان نور، علیاصغر طاهری قد بلندترین نیروی گروه ما بود؛ در مرحله اول عملیات «الی بیتالمقدس» دست راستش مجروح شد و خونریزی شدیدی داشت؛ دست چپ او هم در یکی دیگر از پاتکهای دشمن مجروح شد. وقتی از جاده خرمشهر به سمت سنگرمان میآمدیم، برای اینکه خونریزی آن کمتر شود، گفتم تا دو دستش را بالای سرش بگیرد؛ همراه ما هم یک اسیر عراقی بود.
علیاصغر لباس غنیمتی عراقی بر تن داشت و موهای سرش را تراشیده بود؛ او جلوتر از من حرکت میکرد. اسیر عراقی هم کنارمان بود؛ با توجه به قد بلند و ظاهری که علیاصغر داشت، رزمندهها فکر میکردند او اسیر عراقی است؛ یکی از رزمندهها جلو آمد و گفت: «او را بده به من». گفتم: «برو خودت یکی دیگر بگیر این برای خودم است».
حدود ۷-۸ نفر از رزمندهها آمدند و با این گمان که علیاصغر اسیر عراقی است میخواستند او را از من بگیرند و ببرند تحویل دهند. حتی یکی از بچهها بدون اینکه بداند علیاصغر از نیروی خودمان است، چنان ضربهای به او زد که با سر به زمین افتاد.
با دیدن این صحنه خیلی ناراحت شدم و میخواستم با او درگیر شوم. علیاصغر با لهجه اصفهانی گفت: «عیب ندارد بیا برویم و با او کاری نداشته باش».
رزمنده بسیار تعجب کرد طوری که احساس کردم پیش خودش گفت این عراقی چقدر خوب و قشنگ اصفهانی حرف میزند! بعد هم اسیر عراقی را به سنگر آوردیم، نشسته بود کسی نگاهش نمیکرد و بعد به دوستان گفتم که او اسیر عراقی است.