کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

گزارشی از برخی شهدای شاخص بهشت زهرای تهران

زیارت قبول؛ کربلایی!

4 تير 1394 ساعت 14:30

بهشت زهرا(س)-راهیان نور- اینجا پر است از خاطرات کسانی که خون شان برای آبیاری درخت انقلاب جاری شده و اینک تو وارث آنان گشته ای و کوله باری از مسوولیت بر دوش خود داری.


به گزارش سرویس مهمان شهدا راهیان نور، اینجا، نزدیک مقبره فرمانده کل، گردان گردان سربازان فدایی او خوابیده اند. بسیجیان و نظامیانی از میان بهترین فرزندان این سرزمین که روزی در همین کوچه پس کوچه ها، میان من و تو زندگی می کردند، ولی از جنس زمین نبودند. اگر از شهر تهران به این مرکز تنفس ملائک بیایی، آنگاه که زیرزمین مترو را بالا آمده ای، حرم امام را پشت سر می بینی و اینک پای در زمینی ملکوتی نهاده ای که هیچ شباهتی به آنجا که از آن جدا شده و آمده ای ندارد! از کنار مزار مردگان عبور می کنی و به آن سوی بلوار، گلزار نورانی شهیدان پای می نهی. نام خود را میان قبرهای فردا جستجو می کنی و آرزو می کنی که کاش تو نیز در آن سوی بلوار دفن شوی! کاش! جنس اینجا نورانیت و آرامش مطلق است و تو از شهر اضطراب و غفلت جدا شده ای و اینک آرامشی دیگرگونه تو را فرا گرفته است.

عظمتی به وسعت یک تاریخ خون بار را روبرویت می بینی و سند زنده مظلومیت و ایثار انقلابیون را مرور می کنی. اینجا پر است از خاطرات کسانی که خون شان برای آبیاری درخت انقلاب جاری شده و اینک تو وارث آنان گشته ای و کوله باری از مسوولیت بر دوش خود داری. اگر بخواهی سیر تاریخی بهشت زهرا را طی کنی باید به آن سو بروی و زیارت تاریخ ایثار را آغاز کنی! وضو بگیر و قدم بنه!


در قطعه ۳۹ شهدای گروه منصورون، از گروههای مبارز قبل انقلاب، در میان سال های ۵۰ تا ۵۶ دفن شده اند و در میان شان مبارز شهید سید علی اندرزگو را خواهی دید و یاد چهره های متفاوت اش می افتی که برای مبارزه مجبور بود خودش را به آن صورت ها درآورد و آن سختی ها را تحمل کند. ما چقدر برای انتقال پیام خون بار انبیاء سختی می کشیم؟!

در قطعه ۱۵، شهدای قیام ۱۹ دی ۵۶ شهر قم مانند شیخ علی اصغر ناصری، غلامرضا همراهی و حسین قاسمیان آرمیده اند. همانها که خون سرخ شان تا پیروزی انقلاب در سال ۵۷ تداوم یافت و آن حادثه نورانی را رقم زد. در قطعات ۱۷ و ۱۴ برخی شهدای ۱۷ شهریور ۵۷ از جمله شهید محمد مهدی خلص مدفون است و دست تو را می گیرد و با خود به میان دریای خون آن روز می برد. آن روز رسوایی شاه صلح طلب و اربابانش!

در قطعه ۳۹ شهدای حماسه ساز گارد لویزان تهران در ظهر عاشورای سال ۵۷ آرمیده اند که ناصرالدین امیدی عابد و اسماعیل سلامت بخش از جمله آنان اند. در قطعه ۲۱ و بخشی از قطعه ۲۴ شهدای ۲۲ بهمن ۵۷ مدفون اند. شهدایی که آمدن امام را دیده بودند و سرنگونی کامل رژیم را نه! ولی خوب می دانستند که وعده الهی حق است و خون شان بی ثمر نمی ماند.

به قطعه ای بسیار نورانی می رسی، قطعه ۲۴ و پائین آن شهید مهدی رجب بیگی که اوایل انقلاب، توسط منافقین ترور شد را می بینی و یاد کتاب «می رویم تا خط امام بماند!» او می افتی که مجموعه ای از دست نوشته های آن دانشجوی خلاق و خوش ذوق دانشگاه تهران است و امروز فقط سالنی در دانشکده فنی به نام اوست. راستی چه خوب نوشته بود. آری! آنان رفتند تا خط امام بماند! کاش بدانیم.

کمی آنطرف تر در همین قطعه شهدای هفتم تیر، شهید بهشتی و ۷۲ تن و همچنین شهیدان رجایی و باهنر در بنای یادبودی آرمیده اند و بسیاری شهیدان بزرگ دیگر از جمله شهید محمد تندگویان، وزیر نفتی که برای کار مردم با وجود جنگ مدام به منطقه می آمد و بالاخره به دست عراقی ها اسیر شد و به دست آنان شکنجه و شهید گردید! برخی شهدای درگیری های اول انقلاب در کردستان نیز در همین قطعه اند شهیدانی چون علی اصغر وصالی، محمد توسلی، غلامرضا قربانی مطلق که در غربت آن روزها، توسط ضدانقلاب دست نشانده ابرقدرت ها به شهادت رسیدند. مزار نورانی خلبان دلاور، شهید احمد کشوری و همچنین شهید هاشمی، فرمانده دلاور و رشید جنگهای نامنظم را هم در همین قطعه خواهی دید. وسط این قطعه تعدادی از سرداران رشید مانند کریمی، ناصر کاظمی، فکوری، چراغی، محمد بروجردی، رنجبران، علی موحد دانش، علی قمی، ورامینی، حسن باقری، میرزازاده، حاجی پور، عباس کرمی، یوسف کلاهدوز، سلمان طرقی و... مدفون اند و میان شان قبر بزرگی است که شهید بزرگوار مصطفی چمران در آن آرمیده و دست تو را می گیرد و همراه با مناجات های پرسوز خود به آسمان می برد: «ای پاهای من.... »

در همین قطعه، دلاور نوجوان، حسین فهمیده، که بر بالای مزار او و برادرش، تانکی نمادین قرار داده اند، مدفون است که با رسیدن به مزار این به تعبیر امام، رهبر، عرق شرم بر پیشانی ات می نشیند و سر تعظیم در مقابل آن بزرگی فرود می آوری! کمی آنطرف تر نیز اتاقکی ساده را می بینی که مزار قربان علی رخشانی و مادرش آنجاست. مادر او معروف به ننه علی، ۱۷ سال پایان عمرش را در همین محل، کنار مزار او، زندگی کرد و اینک محل دفن او، زیارتگاه دلسوختگان و حاجتمندان است.

به مزار محمد جهان آرا، سردار دلاور خرمشهر می رسی و زیر لب زمزمه می کنی: «ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته، خون یارانت... ». شهید بزرگوار تیمسار فلاحی که جنب مزار آیت الله طالقانی آرمیده است نیز در همین قطعه سراسر نور مدفون اند.

در قطعه ۲۷ شهدای بمب گذاری سال ۶۳ در نماز جمعه تهران مدفون اند. قطعه ۲۶ بنای یادبود شهدای حج خونین سال ۶۶ است که به دست علمداران اسلام آمریکایی، یعنی آل سعود خائن کشته شدند و اینجا برخی از آنان مدفون اند و دیگران، در شهرهای خود آرمیده اند.

در قطعه ۲۷ و ۴۰ شهدای مظلوم و بی گناه بمباران های اول و آخر جنگ تهران دفن شده اند و در میان آنان یک خانواده هفت نفره را می بینی که کوچک و بزرگ شان کنار هم خوابیده اند و یک تابلوی بزرگ مظلومیت را به نمایش در آورده اند. گویی رقابت مظلومیت در اینجا جریان دارد چرا که به آنسوی قطعه ۴۰ که می رسی، شهدای جنایت جنگی آمریکا علیه هواپیمای مسافربری ایرباس را می بینی که از سنین مختلف در آن خاک، آرام گرفته اند و ندای رسواگری ابرقدرت ها را برآورده اند.

در قطعه۴۴ بیش از ۲۵۰۰ شهید گمنام آرمیده اند و ۱۵۰۰ شهید مظلوم و گمنام دیگر در سایر قطعات و میان شهدا آرمیده اند که متاسفانه در فاز اول طرح بازسازی قبور شهدا، قطعه ۴۴ را به پارکی شبیه پارک های تهران با کاج های تزئینی، لامپ های حبابی و جوی آب مصنوعی تبدیل کرده اند و از محل ذکر به بستر غفلت! راستی چگونه با توجیه طرح کشوری به سازی و بازسازی قبور شهدا، این تنها مکان های حاوی روح انقلابی آن دوران را چنین خراب و کم اثر می سازند و به تعبیر استادی، شبیه قبرستان مردگان و بدون نمادی از انقلاب و جنگ می نمایند! چطور این روح زنده تاریخ را نمی بینند و تصور می کنند باید سنگ قبرهای این گلزار را مانند قبرستان مردگان نو و تازه نمود تا رنگی بیابد و برای نسل ما جذاب شود؟! مگر از رجوع فوج فوج پژوهشگران خارجی به این گلزار مطلع نیستند که حتی آنها فریاد برآورده اند نگذارید این اثر ماندگار را تخریب کنند! باز خدا را شکر که خانواده شهدا و دانشجویان و جانبازان بیدار بودند و اعتراض کردند و جلوی ادامه تخریب ها را در تهران گرفتند، ولی متاسفانه معلوم نیست که بر سر گلزارهای شهرستانها چه دارد می آید! چگونه می توان پذیرفت که این سندهای زنده خراب شوند و به جایشان موزه ای در کناره گلزارها برپا شود؟! چگونه یک ترمیم ساده را به یکسان سازی تعمیم داده اند و فرهنگ زنده جنگ و انقلاب را تخریب می کنند؟!

در این قطعه همچنین ابوالفضل سپهر، شاعر نامدار جنگ و شهیدان مدفون است و تو را یاد اشعار دلنشین خود می اندازد: «اتل متل یه بابا...»

قطعه ۲۵ که مزار شهدای مظلوم بمباران شیمیایی حلبچه توسط بمبهای اروپایی و آمریکایی است نیز در نزدیکی یادمان شهدای استشهادی و جهان اسلام از جمله خالد اسلامبولی، عماد مغنیه و... است و شاعر دلسوخته، مرحوم محمد رضا آغاسی نیز در نزدیکی آنان مدفون است.

در قطعه ۵۰ تعدادی از شهدا که در تفحص سال های پس از جنگ پیدا شده اند و مزار برخی از جانبازان شیمیایی را می بینی که پس از سال ها تحمل رنج به دیار محبوب شان شتافته اند و بالاخره آرامش یافته اند. در قطعات ۲۷ و ۳۵ برخی شهدای گرانقدر تفحص که بر اثر انفجار مین به شهادت رسیده اند مانند شهیدان پازوکی، محمودوند، غلامی، شهبازی، صابری و شاهدی آرمیده اند، همان ها که بسیاری از همسران و مادران شهدا را از بلاتکلیفی به در آورده و جسد مطهر همسر و فرزندان شان را به آنها رساندند.

در هر قطعه میان ردیف های قبور، راههایی باریک برای عبور و مرور افراد وجود دارد و در کنار برخی از قبور، جاهایی برای نشستن مادران و پدران پیر شهدا نیز هست. درختان و گلدانهایی هم در میان قبور دیده می شوند که بر سرسبزی این بهشت افزوده اند. پرچم های سه رنگ کشورمان در کنار پرچم های یا حسین(ع) و یا زهرا(س) بر سر بسیاری از قبور نصب شده اند و بعضا درون قاب های آلومینیومی که تصاویر شهدا در آنان هست نیز دیده می شوند. متوسط سن شهدای بهشت زهرا شاید زیر ۲۵ سال باشد و بسیاری شان حتی پس از ۱۵ خرداد ۴۲ و آغاز قیام امام به دنیا آمده اند و این یعنی در هنگام شهادت زیر ۲۰ سال عمر داشته اند و این گونه عرق شرم بر پیشانی تو می نشانند که هم سن و سال یا بزرگ تر از آنانی ولی نه تنها باری را از دوش انقلاب برنداشته ای که چه بسا باری را افزوده ای! متاسفانه به این فضای بزرگ فرهنگی تربیتی کمتر رسیدگی می شود و حتی تابلوهای راهنمای زائران که بتوان شهدای عملیات های سال های مختلف و اتفاقات گوناگون را از طریق آنها یافت دیده نمی شوند!

شهید روایتگران جنگ، سید شهیدان اهل قلم، شهید آوینی و برخی شهدای روایت فتح و همچنین سپهبد شهید صیاد شیرازی و جمعی دیگر از شهدای ارتش ج. ا. ا که تو را یاد بزرگی و اخلاص او که در کتاب های «در کمین گل سرخ» و «ناگفته های جنگ» می اندازند در قطعه ۲۹ مدفون اند. در همین قطعه، برخی شهیدان بلندپرواز نیروی هوایی که در حادثه سقوط هواپیما بلندترین پروازشان را انجام دادند مانند شهیدان ستاری و اردستانی نیز آرام گرفته اند.

در قطعه ۲۶ شهدای شکنجه شده به دست منافقین کوردل، پاسداران گرانقدر طالب طاهری، طهماسبی و میرجلیلی آرمیده اند و سند رسوایی آن عمله های استکباراند. شهیدان محمد، حسین و محمدرضا دستواره و شهید بزرگورا محسن وزوایی را نیز در همین قطعه می یابی. شهید سید احمد پلارک که بوی عطر مزارش معروف است نیز در همین قطعه آرام گرفته است. در کنار اینان، پنج شهید دفاع مقدس از یک خانواده، سید میرحمزه سجادیان و خانواده اش آرمیده اند که نمادی از ایثار و فداکاری و مظلومیت اند.

در میان شهدای قطعات نورانی ۲۴ و ۲۸ شهدایی هستند که خواسته اند بصورت گمنام باقی بمانند و بنا به وصیت بدون ذکر نام دفن شده اند و بار دیگر تو را به خودت می آورند که در چه حالی و دنبال کدام نام؟! در میان دیگر قطعات برخی شهدای مجاهد عراقی و افغانی که علیه رژیم صدام در کنار رزمندگان ایرانی جنگیده اند و به شهادت رسیده اند نیز مدفون اند و نمادی از بی جغرافیا بودن مرزهای اعتقادی اسلام اند.

عکس های مختلف و برخی وسایل شخصی، پرده های چین خورده، آئینه و شمعدان، برخی اطلاعیه های قدیمی و تابلوهای تسلیت و تبریک شهادت که از طرف سپاه و بسیج مساجد داده می شده است، ظرف آب برای شستشو، شمع و فانوس هایی که برخی شبهای جمعه تا صبح می سوزند. پنج شنبه ها که بیایی مادران و پدران پیر شهدا را بر سر مزار دلبندشان می یابی که نوه و دختر و پسرها نیز انان را همراهی کرده اند. همرزمان شهدا که امروز احساس جاماندن و تنهایی گریبانشان را گرفته را دسته دسته بر سر مزار دوستان شان می بینی و خادمان شهدا را که میان زائران چای و شربت توزیع می کنند.

راستی که چه خوب گفت آن فرمانده کل، حضرت امام خمینی (ره): «این تربت پاک شهیدان است که تا ابد میعادگاه عاشقان و عارفان و دارالشفای آزادگان و دلسوختگان خواهد بود.»

به قطعه ای بسیار نورانی می رسی، قطعه ۲۴ و پائین آن شهید مهدی رجب بیگی که اوایل انقلاب، توسط منافقین ترور شد را می بینی و یاد کتاب «می رویم تا خط امام بماند!» او می افتی که مجموعه ای از دست نوشته های آن دانشجوی خلاق و خوش ذوق دانشگاه تهران است و امروز فقط سالنی در دانشکده فنی به نام اوست. راستی چه خوب نوشته بود. آری! آنان رفتند تا خط امام بماند! کاش بدانیم.

شادی ارواح طیبه شهیدان و امام راحل(ره) صلوات

انتهای پیام/


کد مطلب: 5134

آدرس مطلب :
http://www.rahianenoor.com/fa/report/5134/زیارت-قبول-کربلایی

راهيان نور
  http://www.rahianenoor.com