تاریخ انتشار
چهارشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۲۸
کد مطلب : ۱۹۱۰۲
جشن تولد وسط مسجد هویزه!
به گزارش راهیان نور، «محمد جواد»؛ زائر نونهال استان البرز ، تولد 4 سالگی اش را در مسجد زیارتگاه شهدای هویزه جشن گرفت.
روایتگری کاروان 150 نفره شهر نظرآباد استان البرز که تمام می شود، آقایی جلو می آید و می پرسد: «چاقو ندارید؟» با تعجب جواب می دهم چاقو برای چی؟
لبخند می زند و می گوید: «برای بریدن کیک!» بعد هم ادامه می دهد که می خواهیم برای یکی از کوچولوهای کاروان مان جشن تولد بگیریم.
ایده جذابی است؛ تا من چاقو را برسانم؛ صندلی راوی را گذاشته اند جلوی محراب مسجد و دو تا پسر کوچولوی دوست داشتنی را هم نشانده اند رویش. یک کیک سفید با تزیین توت فرنگی که دلتان نخواهد حتما خوشمزه است و شمعی که عدد 4 را نشان می دهد هم جلویشان است و این یعنی زائر نونهال شهدای هویزه 4 ساله شده است.
مسئول کاروان در نقش مجری برنامه، مادر شهیدی که در جمع شان است را دعوت می کند و می رود سراغ مصاحبه با «محمدجواد» که پیراهن زرد پوشیده است. چند تا سؤال می پرسد و محمدجواد با بازیگوشی جواب می ده، بعد هم چند آیه از قرآن و صلوات خاصه امام رضا(ع) را با لحنی کودکانه می خواند و از علاقه اش به کیک می گوید.
بچه های اتاق صوت که به وجد آمده اند، سرود «تولد تولد تولدت مبارک» را از بلندگوهای مزار پخش می کنند؛ یکی داد می زند: صدا را بیشتر کنید. مجری دعا می کند محمدجواد در مسیر حفظ قرآن، جا پای شهید علم الهدی بگذارد؛ بعد هم در بین کف زدن و صلوات کاروانیان شمع 4 سالگی خاموش می شود.
برخی از حاج خانم ها و آقایانِ جمع بلند می شوند و هدایایی به زائر کوچولو می دهند؛ مجری از مادر شهید می خواهد هدیه ای که تدارک دیده اند را به محمدجواد بدهد و همزمان توضیح می دهد: «برای اینکه نونهالان را از آسیب های گوشی تلفن همراه دور نگه داریم، بهتر است «تبلت نقاشی» را جایگزین کنیم تا بچه خلاقیتش را بروز دهد و درگیر بازی های خشن و مخرب نشود.»
خوشم می آید که فکر همه جایش را کرده اند و برنامه شان پیوست فرهنگی هم دارد.
یکی از خانم ها دارد کیک را توزیع می کند که می روم سراغ «منصور کشاورزی» مسئول کاروان بسیج محلات نظر آباد استان البرز.
کشاورزی می گوید: با توجه به اینکه اقشار و سنین مختلفی در کاروان مان حضور دارند، سعی کردیم در طول سفر برنامه های جذاب و فرهنگی متناسب با هر قشر را برگزار کنیم. مثلا یک نو عروس و داماد در کاروان داریم که برایشان هدیه تهیه کردیم یا همین نونهالی که اینجا برایش جشن تولد گرفتیم.
در بین صحبت، خانمی که مسئول توزیع کیک است جلو می آید و تکه ای کیک تعارف می کند؛ تشکر می کنیم و گفت و گو را ادامه می دهیم: «ما در کاروان های اقشار و محلات که بچه ها با سنین پایین نیز همراه پدر و مادرشان حضور دارند باید به دنبال تربیت و اثرگذاری باشیم، علم الهدی های آینده همین بچه ها هستند. بی شک محمدجواد این جشن تولد راهیان نوری را تا آخر عمر فراموش نمی کند.»
مسجد خالی شده و همه به سمت اتوبوس ها رفته اند، یکی از خادم ها می گوید: «چقدر حالمان خوب شد. فکرش را هم نمی کردم. جشن تولد وسط مسجد هویزه.»
گزارش از شیما کریمی
انتهای پیام/
روایتگری کاروان 150 نفره شهر نظرآباد استان البرز که تمام می شود، آقایی جلو می آید و می پرسد: «چاقو ندارید؟» با تعجب جواب می دهم چاقو برای چی؟
لبخند می زند و می گوید: «برای بریدن کیک!» بعد هم ادامه می دهد که می خواهیم برای یکی از کوچولوهای کاروان مان جشن تولد بگیریم.
ایده جذابی است؛ تا من چاقو را برسانم؛ صندلی راوی را گذاشته اند جلوی محراب مسجد و دو تا پسر کوچولوی دوست داشتنی را هم نشانده اند رویش. یک کیک سفید با تزیین توت فرنگی که دلتان نخواهد حتما خوشمزه است و شمعی که عدد 4 را نشان می دهد هم جلویشان است و این یعنی زائر نونهال شهدای هویزه 4 ساله شده است.
مسئول کاروان در نقش مجری برنامه، مادر شهیدی که در جمع شان است را دعوت می کند و می رود سراغ مصاحبه با «محمدجواد» که پیراهن زرد پوشیده است. چند تا سؤال می پرسد و محمدجواد با بازیگوشی جواب می ده، بعد هم چند آیه از قرآن و صلوات خاصه امام رضا(ع) را با لحنی کودکانه می خواند و از علاقه اش به کیک می گوید.
بچه های اتاق صوت که به وجد آمده اند، سرود «تولد تولد تولدت مبارک» را از بلندگوهای مزار پخش می کنند؛ یکی داد می زند: صدا را بیشتر کنید. مجری دعا می کند محمدجواد در مسیر حفظ قرآن، جا پای شهید علم الهدی بگذارد؛ بعد هم در بین کف زدن و صلوات کاروانیان شمع 4 سالگی خاموش می شود.
برخی از حاج خانم ها و آقایانِ جمع بلند می شوند و هدایایی به زائر کوچولو می دهند؛ مجری از مادر شهید می خواهد هدیه ای که تدارک دیده اند را به محمدجواد بدهد و همزمان توضیح می دهد: «برای اینکه نونهالان را از آسیب های گوشی تلفن همراه دور نگه داریم، بهتر است «تبلت نقاشی» را جایگزین کنیم تا بچه خلاقیتش را بروز دهد و درگیر بازی های خشن و مخرب نشود.»
خوشم می آید که فکر همه جایش را کرده اند و برنامه شان پیوست فرهنگی هم دارد.
یکی از خانم ها دارد کیک را توزیع می کند که می روم سراغ «منصور کشاورزی» مسئول کاروان بسیج محلات نظر آباد استان البرز.
کشاورزی می گوید: با توجه به اینکه اقشار و سنین مختلفی در کاروان مان حضور دارند، سعی کردیم در طول سفر برنامه های جذاب و فرهنگی متناسب با هر قشر را برگزار کنیم. مثلا یک نو عروس و داماد در کاروان داریم که برایشان هدیه تهیه کردیم یا همین نونهالی که اینجا برایش جشن تولد گرفتیم.
در بین صحبت، خانمی که مسئول توزیع کیک است جلو می آید و تکه ای کیک تعارف می کند؛ تشکر می کنیم و گفت و گو را ادامه می دهیم: «ما در کاروان های اقشار و محلات که بچه ها با سنین پایین نیز همراه پدر و مادرشان حضور دارند باید به دنبال تربیت و اثرگذاری باشیم، علم الهدی های آینده همین بچه ها هستند. بی شک محمدجواد این جشن تولد راهیان نوری را تا آخر عمر فراموش نمی کند.»
مسجد خالی شده و همه به سمت اتوبوس ها رفته اند، یکی از خادم ها می گوید: «چقدر حالمان خوب شد. فکرش را هم نمی کردم. جشن تولد وسط مسجد هویزه.»
گزارش از شیما کریمی
انتهای پیام/