به گزارش راهیان نور، دوباره شهید آمد و دوباره در شهرمان بوی عشق و بهشت پیچید، در این هیاهوی روزانه دلم آسمانی و دوباره چشم مادران شهرمان گریان شد و بازجوانی از نهضت خمینی و مکتب اسلام ناب محمدی پرکشید و به آسمان سفر کرد و غم سنگین جا ماندن را برای ما گذاشت.
در قصه کربلا کسی که سوخت، زینب (س) بود که از همسفری حسین (ع) جا ماند و اینجا هستند خواهران شهیدی که زیر لب زمزمه میکنندای پارهپاره تن به خدا میسپارمت» و امروز دوباره همه آمدند چراکه دلشان گرهخورده به این مکتب و راه.
زمزمه های زیر لب جانبازان دفاع مقدس خودش کتاب مصور مقاومت است وقتی در مراسم تشییع پسرشان میگویند، آن روز که منطقه رفتم، پایم به شلمچه و فکه و طلایه رسید، دلم را جا گذاستم اما پایم به کربلا رسید، اسیر شدم، و هرازگاهی که این پهلوانان قهرمان میآیند، دلم را آرام میکنند به این امید که این مسافر از راه میرسد و دل ما را گره میزند به شش گوشه ارباب.
مسافر عزیز شهر ما خوشآمدی، دلاور دیارم، سپر بلای زینب (س)، خوشآمدی، بهراستی اینان چگونه ثابت کردند که اگر کربلا بودند، حسین (ع) را تنها نمی گذاشتند و چه زیبا که پس از ۱۴۰۰ سال ندای هل من ناصر ینصرنی را شنید و لبیک گفتند و ظهور این ندا، بازهم ندای مرگ بر آمریکا و تنفر از استکبار را در شهر ما طنینانداز کرد.
آری این فرزند مکتب خمینی (ره)، این سربازان حریم ولایت و امامت آمد تا به مسؤول و نمایندگان تازه انتخابشده بگوید «راه ما، راه امام حسین (ع) است و مقاومت» و رفت تا مادری پشت درنماند و مردی خجالتزده همسرش نشود، او رفت اگرچه طعم پدر شدن را نچشید، اما رفت تا پدری داغ فرزند نبیند، آه ای شهید، ای که به زیارت ارباب میروی، سلام ما را به سید شهیدان برسان.
مردمی که مدام نگاهشان به سمت شهید است و بیصدا، دانههای مروارید اشک از چشمه چشمانشان بر گونهها میلغزد و بر چهرههای غمبارشان برق میزند، تلاش میکنند تا دستشان را به تابوت شهید برسانند، نه! التماس میکنند که شهید دستشان را بگیرد تا به نظرگاه وجه الله برساند.
شاید هیچکس نمیداند که او در تمامروزهایی که شجاعانه و غریب، مشق پاسداری از حریم زینب کبری (س) را مینگاشت، باخدا چه گفت که خدا خریدارش شد و سرش را هنگام وداع با دنیای ما بر بالین حسین گذاشت.
حال و هوای امروز این قطعه از بهشت دیدنی است، چه زیباست خواندن عاشورا و سلام بر سیدالشهدا (ع) کنار پیکر بزرگمردی که به هنگام خداحافظی با دنیای ما زمینیها، سرش را بر دامن اباعبدالله گذاشته است.
گویی صدای آقا مرتضی آوینی در آسمان فیروزهای نصف جهان پیچید که «شهید…
ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشستهای، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش» و من نمیدانم به همسر شهید چه بگویم! تسلیت یا تبریک! و یا از خجالت و شرم سربهزیر باشم.
فقط بادلی شکسته میخوانم:
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
و با حسرت به خود میگویم، بدا به حال من که دو دستی به دنیا چسبیدهام و حتی همت نمیکنم سرم را به آسمان بلند کنم، شاید راهی باز شود.
شهدا جنسشان طلاست
همچنین قابل ذکر است، همرزم شهید«حمیدرضا باب الخانی» در حاشیه مراسم تشییع پیکر این شهید مدافع حرم که روز سه شنبه گذشته در منطقه عملیاتی غرب استان حلب در سوریه بر اثر حملات موشکی تروریستهای تکفیری به شهادت رسید، اظهار داشت: بهطور کلی انسانها را به لحاظ سیرت و منش زندگی میتوان به سه دسته تقسیم کرد، دسته اول انسانهایی هستند با ویژگی آب یعنی در مسیر زندگی، مدل و منش خاصی را انتخاب نمیکنند بلکه در هر برهه و شرایطی به شکل همان موقعیت درمیآیند، مثل آب که در هر ظرفی یک شکل به خود میگیرد و شعار این افراد « خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش» است.
وی ادامه داد: دسته دوم، افرادی با ویژگیهای آهن هستند، این انسانها یک مرام و مسلک در زندگی خود انتخاب میکنند و با تمام سختیهایی که در مسیر وجود دارد، مبارزه میکنند و گاهی شکنجهها را هم تحمل میکنند اما در محیط فتنه آلود خود را میبازند، زنگ میزنند و بیخاصیت میشوند که آدمهای بیشماری را میتوان از صدر اسلام تا امروز نام برد که اینگونه زندگی کردند و در میدانهای جنگ و کنار امام (ع) حضور داشتند اما در برههای به دلیل بیبصیرتی و دنیاگرایی بیخاصیت شدند مانند زبیر که در مقابل انقلاب و اسلام ایستاد و اصطلاحاً رفوزه مکتب اسلام شد.
این همرزم شهید بابیان ویژگیهای شهید ابراز کرد: دسته سوم آدمها از جنس طلا هستند و هیچچیز نمیتواند آنها را از مسیر و هدفشان دور کند که به تعبیر ما، شهدا از این دسته آدمها هستند، تاریخ انقضا و محدودیتی ندارند و برای همه نسلها و همه برهههای تاریخی بهعنوان الگو میدرخشند، شهیدگرانقدری که امروز در مراسم گرامیداشت و تشییع او شرکت میکنیم جزء این دسته است، تاریخمصرف محدود ندارد و برای همه عصرها یک الگو است.
شهدا ولایتمدار بودند نه ولایتشعار
وی در ادامه صحبتهای خود به بیان ویژگی شهدا پرادخت، مهمترین ویژگی را ولایت مداری دانست و تصریح کرد: نخستین خصوصیات شهدا دشمنشناسی و مبارزه با دشمن است، همچنین ولایت مداری ویژگی مهم این مجاهدان در راه خدا است، انسان ولایت مدار مطیع، با استقامت و فداکار است از همین رو شهدا مطیع محض ولایت هستند و در این مسیر از طعنه زنان نمیهراسند و ایستادگی میکنند و کاملاً برخلاف افراد ولایت شعارند چراکه این افراد وقتی امر ولایت صادر شود اصطلاحاً دو دوتا چهارتا میکنند و اگر این امر مطابق میل باطنی آنها نباشد اما و اگر میکنند.
این همرزم شهید در پایان صحبت خود گفت: سومین ویژگی یک شهید، اخلاص است، شهدا اهل دعا ونیایش، رکوع و سجود هستند، یک عدهای ادعا دارند اما دعا ندارند و یک عدهای نمایش دارند در دینداری و نیایش ندارند، اما شهدا، این در و گوهرهای گرانبهای بشیریت، نیایش داشتند نه نمایش، دعا داشتند نه ادعا.
انتهای پیام/