زریوار-جهاد رسانه‌ای شهید رهبر- دره ها و ارتفاعات زریوار همه‌ی غم های مردم مریوان و رشادت های رزمندگان را در دل خود جای داده است و هر لحظه به این طرف و آن طرف سرک می کشد و منتظر یوسفی گم گشته از فرزندان فاطمه هست تا دردهای خود را به او بازگو کند.

این روزها دریاچه زریوار دیگر موج و خروشی ندارد، گویی بعد از به آغوش گرفتن چهار شهید گمنامی که مادران آنها هنوز هم چشم به در دوخته و منتظر آنهایند، آرام گرفته و خاطرات روزهای سال ۶۲ و شبهای پرتلاطم مریوان را مرور می کند.

هنوز هم از کوه های سر به فلک کشیده‌ی این دیار فریاد "الله اکبر" جوانان و فرماندهانی مانند شهید غلامرضا صالحی به گوش می رسد.

دره ها و ارتفاعات زریوار همه‌ی غم های مردم مریوان و رشادت های رزمندگان را در دل خود جای داده است و هر لحظه به این طرف و آن طرف سرک می کشد و منتظر یوسفی گم گشته از فرزندان فاطمه هست تا دردهای خود را به او بازگو کند.

دشت شیلر با فرو رفتگی‌های خاص خود در لب مرز ایران و عراق به انتظار نشسته تا به کوه‌ها و دره های عراق فخر بفروشد. شاید آنها هر روز دلاوری های پیشمرگان مسلمان کرد و رشادت های
بچه‌های رزمنده را در عملیات غرور آفرین والفجر ۴ را با افتخار به جهانیان گوشزد می کنند تا بار دیگر نگاهی چپ به مردم مریوان و ایران نکنند.

شب های منطقه هیچ گاه مناجات‌های شیخ محمد شهاب را از یاد نمی برند و به نیابت از او
یادداشت های او را هر شب اینگونه نجوا می کند؛ خدایا ماه‌های انتظار سپری گردید و آرزوی دیرینه و نهایت آرمان بنده‌ی گناه کارت به لطف تو تحقق یافت. خدایا آیا مرثیه خوان حسین (ع) در این قافله ی حسینی عازم کربلا خواهد توانست با رزمندگان عاشق همرامی کند.

تنها از این لحظه الطاف و مراحم بی پایان توست که هم مانند قبل که دائما در بندگان ریزان بوده است در این لحظه ی حساس به یاد من ضعیف برس.

شرکت در عاشورای رزمندگان تو ایمان قوی، قدرت قوی، توان حسینی و عشق خدایی لازم دارد که من فاقد همه‌ی این ویژگی ها هستم.