تاریخ انتشار
دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۴۸
کد مطلب : ۵۰۰۱
یادداشتی به قلم همرزم شهید مدافع حرم؛
وقتی جنت، مکان حبیب می شود
وقتی جنت، مکان حبیب می شود
معمولا مردان بزرگ را منزلتی است که در دوران حیاتشان فقط تمام و یا بخشی از زوایای وجودشان قابل درک است.بسیاری از شهیدان این سرزمین خدایی هم از این قاعده مستثنی نیستند. نمی دانم تو چقدر حبیب جنت مکان را می شناختی و یا می شناسی؟! من بیشتر از سه دهه از عمرم را به تناوب با او سپری کردم. ایشان همسایه لبخند و تبسم بود. عشق را عاشقانه دوست می داشت. احساس مسئولیت او زبانزد دوستان بود. همه را دوست داشت. همه مخالفانش را قابل احترام میدانست. کارگر ساده ای بود در کارخانه سپنتا اهواز. در روز های خاطره و مخاطره بیش از آنکه در کارخانه و در سنگر تولید حضور یابد در جبهه های دفاع مقدس بود. او بمب خنده ای بود که هرجایی را با کلام شیرینش منفجر می کرد. همه را می خنداند بی آنکه از شانه های شخصیت کسی بالا رود. حرمت ها را می شناخت. اما آنچه موجب شد او آسمانی شود و ره یافته ی قرب الهی، دو نکته بود: عزت نفس و احساس مسئولیت.
داشتن این دو خصلت حبیب موجب شد که الان مهمان خدا در کبریا باشد.
عزت نفس: او عزت نفس داشت چون علیرغم آنکه جانباز و بیمار بود از مرگ در بستر بیزار بود و رفت تا رنگ رفتنش را خودش انتخاب کند. حبیب سال ها در آرزوی مرگ سرخ بود تا سرانجام در روز پنجشنبه که روز وصل عاشقان است، لبیک گویان راهی عرش الهی شد.
مسئولیت پذیری: مسئولیت پذیری حبیب سالها با دلش کاری کرده بود که همچون مجنون آواره یافتن گمشده اش گردد و سراغ لیلی اش را از بیابان ها بگیرد او بیابان های ایران را سال ها زیر پا گذاشت و با خاکریز هایی که به ظاهر بی زبان بودند مخلصانه نجوا می کرد تا ردپایی از لیلی بیابد. جنگ که تمام شد حبیب اندکی نا امید شد و وصل لیلی را ناممکن میدید تا آنکه در ورای گذر زمان فرزندان یزید را مشاهده کرد که حرم امامان ما را که یادآور خیمه های عاشورا است مورد هجوم قرار می دهند. و آن گاه دوباره لیلی درون حبیب بیدار شد و اینگونه شد که او رفت تا دوباره سراغ یار گیرد.حبیب کاملا داوطلبانه و بی آنکه در فکر پیمودن مجرای رسمی برای دفاع از حرم معصومین باشد عاشقانه رفته بود تا جهل را از بین ببرد و تجلی معرفت در دفاع از حرم محرمان راز الهی باشد.سرانجام حبیب جنت مکان لیلی را در بیابان های عراق در محاصره دیوهای پلید داعش یافت که از دانایی معرفت اخلاق و دین هیچ بهره ای نبرده اند. او تا آخرین گلوله تفنگش جنگید و آنگاه که نجات لیلی اش را جز با بذل جان میسر ندید در آستانه ظهر پنجشنبه ۲۷ فروردین ۹۴ با منفجر ساختن تله ای انفجاری روح بلند پروازش را راهی دیار عاشقان کرد و بعنوان آخرین عمل خیر خویش با هلاکت تعدادی از خونخواران انسان نما وظیفه انسانی و اعتقادی خود را جامه عمل پوشانید و اینگونه حبیب ما حبیب خدا شد و جنت مکان.روحش با حبیبابن مظاهر محشور باد.
شادی روح شهدا صلوات
انتهای پیام/