تاریخ انتشار
دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۴۸
کد مطلب : ۱۵۴۹۲
مدافعان سلامت-۲/
از دل نوشته یک خادم تا نامه یک دختر جانباز
به گزارش راهیان نور؛هرساله هزاران نفر بالای ۱۶ سال با ثبتنام در پایگاه اینترنتی «کولهبار» برای حضور در یادمانهای دفاع مقدس بهعنوان خادم اعلام آمادگی میکنند. خادمانی که روزی زائر بودند و در حال و هوای شهدا آرزوی خادم بودن دارند.
خادمان شهدا، نیروهای داوطلبانه و عاشقی هستند که همهساله داوطلبانه در مناطق عملیاتی دفاع مقدس به خدماترسانی به زائران راهیان نور در یادمانهای دفاع مقدس مشغول هستند و این کار را به نیت شهدا انجام میدهند اما در زمان بحرانها در کشور هم شاهد حضور این نیروهای مردمی و انقلابی در کمک به مردم خواهیم بود.
در حالی که در اثر شیوع ویروس کرونا در سطح کشور، اردوهای راهیان نور لغو شده است سردار کارگر رئیس ستاد مرکزی راهیان نور کشور در نامهای به وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی آمادگی مجموعه دستاندرکاران یکصد هزارنفری راهیان نور (خادمین، راویان و مبلغین) برای خدمت در جبهه مبارزه با شیوع ویروس کرونا و همچنین در اختیار گذاردن کلیه اماکن اردوگاهی و خوابگاهی راهیان نور به ظرفیت یکصدهزار نفر را اعلام کرده است.
در ادامه در دلنوشته یک خادم آمده است:
در تلاطـم نگـرانی های خـودمان بودیــم ، خـادمان راهــیان درڪ میکردند حال یکدیگر را ؛ یکسال انتظار و ناگهان ویروسی منحوس تمام امـید یک ساله مان را به یکباره ناامــید ڪرد
مانده بـودیم وعــیدی که برایمان شیریـنی نداشت ؛ عـید ما بایـد لباس خاکی به تن وباچـفیه هایی که یک سال شاهــد انتظارمان بودند در طلائیه و دو ڪوهه و شرهانی و... که خـادم بودیم و حال در هوای آلوده تـهران گرفتار بودیم.
تا این که با یک پیـام برای کارجهادی خادمان به خودمان آمدیم و حالمـان خوب شد...
امـسال خادمی مان در تـهـران و خدمت و کمک به مدافعان سلامت است.
امسال نیز در عرصهایم،امـا خادمانخواهر مشغول در تـولیـدماسک وبسته بندی ارزاق و ڪارهای جهادی پشت جبهه جنگ بیولوژیک و برادران خادمالشهداء در تولیـد دستڪش و کمک در ضدعفونی معابر .
همه اینها خدمت است .....
به قول حاج حسین یکتا سال دیگــر که به راهیـان برویــم بیشتر قـدر میدانیم وبه راستی ڪه حال وهوای مان سال دگر دیدن دارد.
دخــتر بودن،حـس عجـیبی است؛حسی که پراز تلاطم نگــرانی هاست؛ در یک خانواده،دخــترها احساسۍتراند دخترها هستند که صدای نَفَس پدر برایشان همچو شعری پراز قافیه "عشق" است......
دختر است که شبها نگـاهش منتظر آمدن پدر است......
این حس،بین تمام دختران مشترک است اما؛ یک عدهای ازدختـران هستند که نگرانی هایشان فرق دارد......
دختــرانی که نگـاه شان به سرفه های به یادگـار مانده از جـنگ است.
دخترانی که نگاهشان سرشار از تلاطــم نگــرانی است برای پدری که بدنـش پراز "تـرڪش" های کوچک وبزرگ است.....
نامه ای از دختـر یکی ازجانبـازان عـزیزی که شب ها همراه خادمین شهـدا تا ساعاتی از شــب مشغـول ضدعفــونی معابـرهستند.
مـردانی که جبهـه جنـگـ،به دستـور فـرمـاندشان به میدان میــزنند اما اگـر فرمـان به عـقب نشیــنۍ باشد؛ آنجـا دگر هیچ دستوری اطاعت نمیشود!
انتهای پیام/