اهواز - راهیان نور، چهارم تیرماه سالروز درگذشت شاعر حماسههای دفاع مقدس «حبیبالله معلمی» است، که در کنار «صادق آهنگران» اقدامات فرهنگی بزرگی در طول سالهای دفاع مقدس انجام دادند. خصلت ایثارگری معلمی در سایه اخلاصی عمیق، در همه سالهای حضورش در جبههها و سالهای بعد از آن سبب شد که شناخت کافی از او نداشته باشیم.
به گزارش راهیان نور، چهارم تیرماه سالروز درگذشت یکی از بزرگترین حماسهسرایان دفاع مقدس، «حبیبالله معلمی» است، که نقش موثری در جریانات فرهنگی در جبههها داشته است. این شاعر بزرگ ایثارگر چندان که باید شناخته نشده است و شاید عدهای ندانند که اغلب اشعار و نوحههایی که «صادق آهنگران» در سالهای دفاع مقدس میخواند، متعلق به زنده یاد معلمی است.
اشعار معلمی وجه صرف تهییجی و شعاری ندارد؛ بلکه حاوی مضامین معرفتی و قرآنی است، که این مساله ریشه در تربیت قرآنی او دارد. معلمی دوران کودکی خود را در مکتبخانه پدرش «نصیر معلمی» گذراند. در واقع اولین معلم او، پدرش بود. این مکتبخانه به دلیل حساسیتهای رژیم پهلوی در زمان رضاخان تعطیل شد. معلمی بعدها در محضر مجتهد برجستهای چون سیدعلی بهبهانی شاگردی کرد.
«حبیبالله معلمی» یکی از تاثیرگذارترین شاعران و حماسه سرایان دفاع مقدس است. وی شاعری و مدح اهل بیت را از جوانی و به تشویق «حاجی بابا اشتری لرکی» از دوستان پدرش آغاز کرد که بعد از شروع جنگ تحمیلی فعالیتهای فرهنگی وی بیشتر شد. زندهیاد معلمی بیشتر در قالب چهارپاره، غزل و مثنوی طبعآزمایی کرده است.
شعر معلمی علاوه بر عمق معنا از سادگی خاصی بهره دارد که این موضوع ریشه در ساده زیستی و خوی روستایی و کشاورز بودن او دارد. معلمی قبل از شروع جنگ از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرده بود و در کنار رود کارون مشغول کشاورزی شد. با آغاز جنگ وی در کنار رزمندگان خوزستانی و همراه فرزندانش به دفاع از مرزهای کشور پرداخت و در ضمن آن اشعار حماسی خود را نیز میسرود.
«صادق آهنگران» درباره اولین نوحهای که بر اساس یکی از شعرهای معلمی خوانده میگوید:
«سال ۱۳۵۹ من با سیف الله معلمی پسر حبیبالله معلمی در جهادسازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر میگوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسم نوحه میخوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوارکاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم. روز بعد که او را دیدم برگهای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیتها آوردهاست. نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود که مطلعاش این بود:
ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود
لالههای سرخ پرپر گشته ایران، درود
همان موقع سیدحسین علمالهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.
من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه میکردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمدعلی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد.
صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی (ره) هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا! مگر مرا در جماران راه میدهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت: تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.
آقای معلمی با اینکه کشاورز بود و از صبح تا غروب روی زمین کار میکرد، در زمینه سرودن شعر توان بالا و شوق و انگیزه زیادی داشت و کارش را هم بدون توقع و چشمداشت انجام میداد.
گاهی تا صبح با هم مینشستیم و شعر و سبک آن را آماده میکردیم. اول نوای حماسی برای جذب نیرو و بعد نوایی که در جبهه برای آمادگی عملیات بود، بعد از آن هم سبک زمان خود عملیات و الی آخر.
خیلی مواقع پیش میآمد که نه شعر آقای معلمی میآمد و نه سبک من و کار قفل میشد. در اینگونه موارد توسلی میکردیم و اغلب هم موفق به شکستن قفل میشدیم.
به این ترتیب، دیگر فرصت هیچ کاری نداشتیم و دائم در گردانها و تیپها و لشکرها و شهرهای مختلف برنامه اجرا میکردم. تا آخر جنگ هم کارم همین بود .از طرفی، چون در قرارگاه حضور داشتم و با همه فرماندهان رفیق بودم، آنها توقع داشتند من به همه گردانهایشان بروم و نوحه بخوانم.»
حبیبالله معلمی درباره سرودن اشعارش گفته است:
در شبهای عملیات نوحهها تهیه میشدند و رمز عملیات در آنها گنجانده میشد که بسیار هم مورد توجه قرار میگرفت؛ مثلاً در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحهای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرارگاه نشستم و بلافاصله شعر را با این مطلع سرودم:
با رمز یا الله یا الله یا الله
عزم سفر دارند این گردان حزبالله
چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همآنجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد.
مقام معظم رهبری نیز اشعار زندهیاد معلمی را از سرودههای ماندگار و حرکت بخش در دفاع مقدس میدانستند ایشان در نامهای خطاب به معلمی نوشته بودند:
«هنگامی که شعر روشن شما که چون جویبار مصفایی با نغمه برادر خواننده عزیز، آقای آهنگران به کلام جان مشتاقان میریزد و روحی تازه و سرشار از انگیزه و احساس انقلابی به شنونده میبخشد، شأن شعر و سرود انقلابی و اسلامی و مردمی و اوج شاعر مومن و صالح، آشکار و ملموس میگردد. سرود دلنواز شما و سرایش صمیمی و شیرین آن برادر، بی شک یکی از پایههای جهاد مقدس ما در برابر دشمن جهانی و جنگ تحمیلی است. این پایگاه شایسته را به شما تبریک میگویم و نیز طلوع فجر مقدس انقلاب را وصله ناقابلی تقدیم میدارم و شما را دعا میکنم.»
«ای لشکر صاحب زمان/آماده باش/آماده باش»، «با نوای کاروان/بار بندید همرهان/این قافله عزم کرببلا دارد»، «شور حسین است چهها میکند»، « این لشکر حق عازم کرببلاست امشب»، « سوی دیار عاشقان رو به خدا میرویم»، «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت»، « ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر» و ... از سرودههای به یادماندنی حبیبالله معلمی است که هنوز تازگی و غنای خود را حفظ کرده است.
بیشتر اشعار معلمی در کتاب «خونیننامهٔ عاشقان حسین» در دو جلد و در زمان جنگ توسط انتشارات سپاه پاسداران چاپ و منتشر شد. کتاب شعر «وادی عشق» نیز از کارهای اوست. همچنین از دیگر مجموعه اشعار این شاعر میتوان به کتاب «شفق خونین» از انتشارات دارالهدی اشاره کرد.
انتهای پیام/