بازخوانی گزیده هایی از بیانات امام خامنه ای در جمع کاروانهای راهیان نور در یادمان های دفاع مقدس
شلمچه
امروز شرکت من در مجموعهی زائران خاک خونین شلمچه، برای بزرگداشت یاد و نام شهیدان عزیز و مردان بزرگی است که با خون خود، با جهاد و همت خود، با عزم و ارادهی خود، نام شلمچه و خرمشهر و خوزستان و ایران را در تاریخ، بلند کردند.
ملت ایران در دورهی معاصر، هر چه عظمت و عزت در دنیا دارد، به برکت خون رزمندگانی است که در این سرزمینهای خونین حضور یافتند و جان و سلامت و جوانی خود را برای اسلام، برای ملت و برای میهنشان در طبق اخلاص گذاشتند و تقدیم کردند. ایران، امروز هرچه دارد و در آینده هرچه به دست آورد، به برکت خون این شهیدان است. اگر این شهدایی که شلمچه، یادگار آنها و این بیابانهای خونین، حامل نشانههای آنهاست، نبودند، امروز در این کشور، از استقلال ملی، از شرف ملت، از اسلام و از هیچ چیز ایرانی، نشان برجستهای نبود. اینها در مقابل دشمن مهاجمی که بدون کمترین ملاحظهای به مرزهای جغرافیایی و مرزهای ملی و مرزهای اعتقادی حمله کرده بود، ایستادند.
من این سرزمین را یک سرزمین مقدّس میدانم. اینجا نقطهای است که ملائکهی الهی که شاهد فداکاری مخلصانهی این شهدای عزیز بودند، به آن تبرّک میجویند. اینجا متعلّق به هرکسی است که دلش برای اسلام و برای قرآن میتپد. اینجا متعلّق به همهی ملت ایران است. دلهای همهی ملت ایران، متوجّه این نقطه، این بیابان و همهی این مناطقی است که شاهد فداکاریهای جوانان بوده است. شما که اینجا را گرامی میدارید، خوب میکنید. آمدن شما و احترام به این نقطه، بسیار بجا و بسیار کار صحیحی است. بنده هم خواستم به ارواح طیّبهی شهیدان و به نَفَسهای معطّر جوانان مؤمن، تبرّک بجویم و به این عزیزان احترام کنم؛ لذا آمدم در جمع شما شرکت کردم.
بیانات در دیدار مردم در شلمچه ۱۳۷۸/۰۱/۰۸
دهلاویه
برای من مایهی افتخار و سربلندی است که در این نقطه، در جمع شما راهیان نور و مجموعهی عشاق دلباختهی یاد شهیدان حضور داشته باشم. به همهی برادران و خواهران عزیزی که در این منطقه سکونت دارند و همینطور به شما برادران و خواهران عزیزی که از نقاط مختلف کشور برای تکریم شهیدان به این نقطه آمدهاید، سلام عرض میکنم.
اگر این شهیدان عزیز نمیبودند و چنانچه این مردم مؤمن در این منطقه، سدِ راه دشمن نمیشدند، سرنوشت ایران عزیز و اسلامی چیز دیگری میشد. امروز و فردا و فرداها این ملت و این کشور، مرهون فداکاری شهیدان عزیزی است که این منطقهی عظیم را با جسم و جان خود محافظت کردند، استقلال کشور را حفظ کردند و عزت این ملت را حفظ کردند
یبانات در اجتماع مردم دشت آزادگان، سوسنگرد، بستان، حمیدیه، هویزه و کاروانهای راهیان نور، در دهلاویه ۱۳۸۵/۰۱/۰۵
دوکوهه
اجتماع عظیمی که در این نقطهی برجستهی تاریخی تشکیل شده است، نشانهی بزرگی از قدرشناسی ملت ایران است. از اطراف کشور، مردان، زنان، پیران و جوانان به این نقطه و دیگر نقاطی که در تاریخِ جنگ تحمیلی، نقاط برجسته و فراموشنشدنی بودهاند، شتافتهاند و در حقیقت، یاد آن جوانان، رزمندگان، دلاوران و مؤمنانی را که کشور و تاریخ و ملت ما همواره مدیون آنهاست، گرامی داشتهاند. البته لازم است با قلب و زبان از مردم عزیزی که امروز از شهرهای دزفول، اندیمشک و شوش در این جلسهی بزرگ شرکت کردهاند و همچنین از بقیهی هممیهنان ایرانیمان که از سرتاسر نقاط کشور به اینجا آمدهاند، سپاسگزاری کنم.
مکان هم پادگان دوکوهه است که عاشوراییان زمان ما - جوانان از جان گذشته و دلاور ما - در طی سالهای متمادی دفاع مقدس، در همینجا اجتماع کردند و در همین حال و هوا، عزم و تصمیم مردانه و مؤمنانهی خود را بر دفاع از این کشور به مرحلهی عمل درآوردند. این پادگان و سرزمین، شاهد فداکاریها، اخلاصها، ایمانها و روحیههای مالامال از امواج صفا و طراوتی است که از جوانان مؤمن بسیجی و فداکار بروز کرده است.
بیانات در جمع دههاهزار نفر از راهیاننور و قشرهای مختلف مردم در پادگان دوکوهه ۱۳۸۱/۰۱/۰۹
هویزه
این بیابانها را نیروهای متجاوز پر کرده بودند. تمام این سرزمین پاک و مظلوم و خونبار، در زیر چکمهی متجاوزان بود و نیروهای مسلّح و سازمانهای نظامی ما، همهی تلاش خودشان را برای دفع و سرکوب دشمن میکردند. اما این جوانان با دست خالی به مقابله با دشمن میرفتند. آن روز شاید عدّهی این جوانان، بیست، سی نفر بیشتر نبود. بیست الی سی جوانان با دست خالی؛ اما با دل استوار از ایمان و توکّل به پروردگار. در اینجا، در این بیابانها، چند هزار تانک و نفربر زرهی از دشمن مستقر بود. آن جمع کوچک، برای مقابله با این جمع علیالظاهر بزرگ میآمد؛ با ایمان به خدا و با توکل؛ آنگونه که حسینبنعلی علیهالسّلام، با جمع معدود، در مقابل دریای دشمن ایستاد، قلبش نلرزید، ارادهاش سست نشد و تردید در او راه پیدا نکرد. این جوانان، واقعاً همانطور بودند. من در همینجا، از شهید علمالهدی پرسیدم: شما از سلاح و تجهیزات چه دارید که اینگونه مصمّم به جنگ دشمن میروید؟ دیدم اینها دلهایشان آنچنان به نور ایمان و توکّل به خدا محکم است که از خالی بودن دست خود هیچ باکی ندارند.
حرکت کردند و رفتند. آنها خواستار جهاد در راه خدا و پذیرای شهادت در این راه بودند؛ چون میدانستند حقّند. شهدای ما در هر نقطهی این جبههی عظیم، با همین روحیه و با همین ایمان، جنگیدند.
عزیزان من! برادران و خواهرانی که از منطقهی دشت آزادگان، از هویزه، از سوسنگرد، از بُستان و از مناطق دیگرِ عشایرِ مختلف عرب در اینجا هستید و یا کسانی که از نقاط دیگر آمدهاید! این صحنههای زیبا از جوانان رزمنده، یک درس است. یک درس بزرگ برای امروزِ ملتِ ایران و برایِ همیشهی تاریخ. در انقلاب هم، ما با دست خالی به میدان آمدیم؛ اما با دلی سرشار از ایمان و عشق، با دستگاهِ تا دندان مسلّحِ دشمن، جنگیدیم و بر او پیروز شدیم. البته، مبارزه زحمت دارد؛ اما حق بر باطل، پیروز است.
انتهای پیام/