به گزارش اخبار
راهیان نور، در قرن جدید و خصوصا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)؛ مواجهه جبهه کفر و استکبار به سرکردگی آمریکای جهانخوار با کشورها وارد فاز جدیدی شد. برای بررسی علل و عوامل، مطالعه و بررسی بیشتر و درک بهتر مطلب، میبایست به سفری نسبتا طولانی در طول تاریخ بپردازیم و به اتفاقات قرن نوزدهم با دقت بیشتری بنگریم.
قرن نوزدهم را میتوان مادر تمام اتفاقات امروز دانست. در این قرن (قرن نوزدهم) اروپا وارد دوره جدیدی از تاریخ میگردد . انقلاب صنعتی در اروپا رخ میدهد و کارخانههای صنعتی تٱسیس میگردند.
برای ادامه این روند دو نیاز مهم احساس میگردد: 1- این کارخانهها نیازمند بازاری جهت ارائه و فروش محصولات بودند. 2- برای تولید و سود بیشتر به مواد اولیه بسیار ارزان نیازمند بودند. به همین خاطر عوامل نگاه این کشورها به سوی کشورهای توسعه نیافته و عقب مانده که از ظلم پادشاهان خود در رنج بسیار بودند معطوف گردید.
دولتهای کشورهای عقب افتادهتر مثل کشور ایران در دوره قاجار و پهلوی که به وسیله همین کشورها جهت چپاول آسانتر به قدرت رسید، و خاندان پهلوی به دلیل دست نشانده بودن در مواجهه با غرب دچار ظعف بسیار بودند. قاجار به دلیل بی لیاقتی شاهان و خوشگذارنیهای آنها و شکستهای مکرر از شوروی برای حفظ قدرت و حکومت، مجبور بودند امتیازهای بسیاری را بپردازند.
کشورهای انگلستان - شوروی و فرانسه دنیا را به سه قسمت تقسیم کرده بودند:
اول هندوستان؛ منابع نفتی جنوب ایران و کشور های حاشیه خلیج فارس به عرصه تاخت و تاز و چپاول انگلستان مبدل شده بود.
دوم؛ آفریقا که به عنوان سهمالارث فرانسه درآمده بود.
سوم؛ شمال ایران و آسیای مرکزی که روسها هر کاری میخواستند در آنجا انجام میدادند.
مسترهمفلد جاسوس کارکشته انگلستان در کشورهای اسلامی در کتاب خاطرات خود اینگونه بیان میدارد که:"ما در هندستان و چین هیچ نگرانیای در قبال وقوع انقلاب نداشتیم ولی کشورهای اسلامی ما را بسیار نگران میکرد و دلایل مهم آن را؛ 1- نیروی اسلام در جان فرزندانشان 2- قدرت علمای اسلام و خصوصا علمای عراق الازهر و علمای شیعه در ایران بیان میکند که تاثیر علمای شیعه بسیار بیشتر است. 3- اینکه اسلام دین سروری و زندگی است".
وی اینگونه اظهار میدارد که ما تلاش میکردیم که در این کشورها فقر - خرافهگرایی - نادانی و بیماری را گسترش دهیم.
با ظهور قدرت آمریکا، نقش این کشور در ایران بیشتر میگردد. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که از اهداف اصلی آن استقرار حکومت اسلامی و از اصلیترین شعارهایش شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی بود، در نتیجه با قطعشدن دست این کشورها از منابع سرشار نفتی کشورمان در جهت سرنگونی نظام مقدس الهی برمیآیند و تلاشهایشان را تا به امروز نیز متوقف نکردهاند؛ از جنگ گرفته تا تحریمهای سخت اقتصادی در اینباره امام خامنهای می فرمایند: "ما امروز در شرایط بدر و خیبریم نه در شرایط شئب ابی طالب" .
بله با وجود محروم ماندن این کشورها از نفت با ارزش ایران اسلامی عامل دومی نیز جهت مقابله با کشور ایران وجود دارد که بسیار مهم است و آن هم اینست که آنان (کشورهای غربی) با صدور انقلاب اسلامی ایران به کشورهای آزادیخواه مواجه هستند. کشورهایی که امروزه در آنها شاهد سقوط یکی پس از دیگری دیکتاتورهای وابسته به غرب هستیم که دامنه آن به عربستان نیز رسیده است و پیروزی اسلامخواهان در این کشورها انتخاباتهای آزاد را به همراه داشته است.
موردی که همیشه آمریکا از آن هراس داشته است؛ قدرت در دست اسلام خواهان؛
میتوان گفت که مسئلهی اصلی غرب بعد از مسئله نفت تقابل میان اندیشههای دو جبهه کفر به سرکردگی آمریکا و کشورهای آزادی خواه به رهبری ایران است. اندیشهای که نفی وابستگی به غرب و شرق را به عنوان عامل اصلی موفقیت بیان میدارد و با استقبال ملتهای آزاده نیز مواجه میگردد. الگوی موفقی در مقابل نظام شکست خورده لیبرال سرمایهداری غرب که کمکم باید در موزهها به دنبال آن بگردیم.