هنوز چند صباحی از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نگذشته بود که عدهای با زمزمههای پیدا و پنهان، به بهانه نوگرایی و توسعه، حرف از فراموشکردن گذشته و سازگارشدن با روزگار جدید میزدند؛ درحالیکه هنوز زخم سالهای حماسه و خون، بر تن پیشتازان و پاکبازان آن دوران تازه بود.
وقتی این حرفها به گوش نابترین یادگاران دفاع مقدس رسید، گویی داغ دوستان سفر کردهشان دوباره تازه و داغتر از گذشته شد! نمیشد دست روی دست گذاشت و خونبهای بهترین فرزندان ملت را دودستی به تئوریپردازان «توسعه و هضم در دهکده جهانی» تقدیم کرد. باید پیام اهالی خاکریزهای جنوب و غرب را به مردمانی که فقط شمهای از آن را شنیده بودند، منتقل میکردند تا در اهلش اثر کند و توطئه خناسان را خنثی کند. همین شد که همرزمان دیروز گردهم جمعشده و تصمیم گرفتند تا نسلی را که آن روزها را ندیدهاند، به میدان ببرند تا به چشم خودشان ببینند که در آن هشت سال چه گذشته و فرزندان ملت دنبال چهچیزی بودهاند؟
ابتدا و درحالیکه هنوز دشتهای جنوب و ارتفاعات غرب صحنه بیرونآوردن پیکرهای اربا اربا شده فرزندان روحالله رحمةاللهعلیه و بازگرداندن آنها به شهرها و روستاهایشان بود، پای گروههایی از دانشجویان بهصورت محدود به اردوهایی باز شد که یک دهه بعد، به اردوهای «راهیان نور» معروف شد. بعدها در دهه ۸۰، این حرکت فرهنگی شدت گرفت و در اوایل دهه ۹۰، یادمانهای شلمچه و فکه و طلائیه شد صحنه دلدادگی و نجواهای عاشقانه گروهگروه مردمانی که با سلایق مختلف و از گوشهوکنار ایرانزمین، به این مناطق پا میگذاشتند. این شوق و دلدادگی برای دریافت عینی و حضوری پیام شهیدان آنقدر اوج گرفت که آمار بازدیدکنندگان این یادمانها از چهارصد هزار نفر در اوایل دهه ۸۰ به هفت میلیون نفر در سال ۹۷ رسید و اگر نبود جولان ویروس منحوس و مهمان ناخوانده کرونا، در سالهای بعد از آن هم، این عدد بالاتر میرفت.
رازی که در خون نهفته است ...
اما راز این شوق و تمنای روزافزون برای راهی سرزمین نور شدن چیست؟ در یک کلام، گاهی تأثیر این بازدیدها و خلوتکردنها و بر روی خاک نشستنها و از دل حرفزدنها، از تأثیر صدها منبر و سخنرانی و کتاب بیشتر است. اینجا قدمگاه بهشتیان است. اینجا خون بهترین بندگان خدا برای دفاع از عزت و اعتلای مردم بر زمین ریخته است. حالا مگر ممکن است که این خاک گلگون با دل مردم بازی نکند و شیفتهشان نکند؟!
این ماجرا از سلسله ماجراهای راهیان نور، نقل محافل است که دختر جوانی چند سال پیش هنگام حضور در یکی از یادمانهای مناطق عملیاتی، با خود کیک تولد یک سالگیاش را آورده بود و در پاسخ به تعجب حاضران گفته بود، من یکسال است که دوباره متولد شدهام! درست از یکسال پیش که به اینجا آمدم و متوجه خیلی چیزها شدم! به قول سید شهیدان اهل قلم، سیدمرتضی آوینی: «در عالم رازی است که جز به بهای خون، فاش نمیشود» و این راز فاششده، جانهای زائران نور را شیفتهتر از قبل میکند.
حضرت آیتالله خامنهای در میانه هجمهها به فرهنگ جهاد و شهادت، پیوسته تلاش کردند تا نام و یاد شهیدان را زنده نگه دارند؛ از سفر به مناطق راهیان نور و حضور در یادمانها، حضور در منازل مادران و پدران شهیدان، یادآوری مکرر حقی که شهیدان بر گردن ملت ایران و مسئولان دارند، توجهدادن اهالی هنر و رسانه و نخبگان علمی و تبلیغی به سیره شهدا و زنده نگاهداشتن خاطرات رزمندگان و مجاهدان دفاع مقدس. توجه و عنایتی که منجر به پاگرفتن جریان بزرگ راهیان نور شد؛ جریانی که خادمان شهدای آن هرساله در یادمانها پذیرای اقشار مختلف مردمی هستند تا از نزدیک و به شکل محسوس، در فرصتی هرچند کوتاه با موقعیت جغرافیایی مجاهدت و دلیری فرزندان این آبوخاک مواجه شوند. «اگر این شهدایی که شلمچه، یادگار آنها و این بیابانهای خونین، حامل نشانههای آنهاست، نبودند، امروز در این کشور، از استقلال ملی، از شرف ملت، از اسلام و از هیچچیز ایرانی، نشان برجستهای نبود.» ۱۳۷۸/۱/۸
فرهنگی که آرامش میآفریند
سالهای میانه دهه ۷۰ بود که باز جریانی در فضای سیاسی کشور سر برآورد که به بهانه توسعه سیاسی و تعامل و گفتگو، به فرهنگ ایثار و شهادت چنگ میانداخت و مزورانه، حرف از نفی خشونت میزد و وقاحت را بهحدی رسانده بود که شهادتطلبی را مترادف با خشونتطلبی تعریف میکرد! غافل از آنکه فرهنگ ایثار و شهادت، یعنی بذل جان و هستی خود برای امنیت و آرامش مردم.
این جریان پرسروصدا اما راه به جایی نبرد و شد همانی که باید میشد؛ سفرهای زیارتی به سرزمینهای نور از همان سالها جدیتر شد و در دهه ۸۰ دوران رونقش را شروع کرد. مردم نشان دادند که هرچقدر زمان میگذرد و از سالهای دفاع مقدس فاصله میگیرند، بیشتر تشنه پیام آن سالها میشوند.
راهیان نور اما شد جریان مبارکی که بارها از سوی رهبر انقلاب مورد تجلیل قرار گرفت: «من از این حرکت راهیان نور -که چند سال است بحمدالله روزبهروز هم در کشور توسعه پیداکرده- بسیار خرسندم و این حرکت را حرکت بسیار بابرکتی میدانم.» ۱۳۸۹/۱/۱۱
راه تو را میخواند ...
راهیان نور امروز فرصتی است برای یادآوری همه زحمات مردان، زنان و جوانان و نوجوانان کوچک و بزرگی که در خط مقدم جبههها و یا در شهرها و روستاهای پشتجبهه، از جان و مال خود برای دفاع از کشور گذشتند. تمام روزها و ماهها و سالهای جنگ نابرابری که به ملت ایران تحمیل شد، صحنههای همدلی و استقامت، انسجام و اتحاد و تلاش برای غلبه بر زورگویان و مستکبران عالم بوده است و این همدلی و اتحاد، از پشت خاکریزها و روی میدانهای مین گرفته تا پشتجبهه و در شهرها و روستاها جریان داشت، حتی در رختشویخانههایی که لباسهای آغشته به خون رزمندگان مجروح و شهید را شستوشو میدادند؛ مانند رختشویخانههای اندیمشک که حکایت شیرزنان فعال در آن در کتاب «حوض خون» آمده است: «زیر نور لامپ، حوضهای پر از خون را دیدم! هر روز آن صحنهها را میدیدم. ولی آن بار، توی تاریکی و سکوت شب، خیلی عجیب و دردناک بود. سرخی خون زیر نور لامپ برق میزد. نمیخواستم باورش کنم. چند بار چشمهایم را باز و بسته کردم. بهجای آب، تلألؤ خون را میدیدم. جگرم سوخت. دیدم ننه غلام و زهرا هم مثل من روی حوض خون ماتشان برده.»
حکایتهای ناب و کمنظیری از جامعهشناسی دفاع مقدس که رهبر انقلاب هم از آن یاد کردهاند: «من اخیراً یک کتابی خواندم به نام «حوض خون» -البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباسهای خونی رزمندگان را و ملحفههای خونی بیمارستانها و رزمندگان را میشستند؛ [اینها را] دیدم- که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت میکند؛ انسان شرمنده میشود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است.» ۱۴۰۰/۷/۲۴
راهیان نور، حرکتی است برای زنده نگهداشتن و پاسداشت همان سالها، همان آدمهای ناب، همان فرهنگ زلال و زندگیبخش و تکرار همان جامعه آرمانی؛ راهیان نور، مصداق کامل «جهاد تبیین» جهاد ملت ایران و آینه تمامنمای مقاومت و ایثار و جانفشانی جوانان ایرانی و تبلور غیرت دینی و ملی ملت بزرگ ایران است. تبیین عمیق و دقیق آنچه بر مردم ایران گذشت و جوهر وجودشان را صیقل داد. «بدون تبیین و تبیین بلیغ قطعاً هیچ فکری و هیچ اندیشه متقنی، توفیق رواج و اعتقاد عمومی را پیدا نخواهد کرد و شهدا عملاً کار بزرگی را انجام دادند. این کار بزرگ را باید تبیین کرد.» ۱۳۸۹/۴/۱۴
https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=49790