تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۴
کد مطلب : ۱۶۱۵۵
زنان بهشتی؛
مروری بر نقشآفرینی زنان در دوران دفاع مقدس
همانطور که امام خمینی(ره) درباره نقش آنان در دفاع مقدس می فرمایند: پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامی زنان معظم ایران، افتخار بر این قشر عظیمیکه با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع، میهن اسلامی و قرآنکریم و انقلاب را به پیروزی رسانده و اکنون در جبهه و پشت جبهه در حال فعالیت و آماده فداکاری هستند.
بنابراین با توجه به نقش غیرمستقیم زنان در جنگ تحمیلی هنوز آنچنانکه شایسته است از فداکاری، مقاومت و ایثار آنان سخن به میان نیامده است، در حالیکه آنان در پشت صحنه نقش عظیمی ایفا میکردند که هیچ دوربینی نتوانسته است این نقش را سزاوارانه به تصویر بکشاند
فعالیت های نظامی، پشتیبانی و تدارکاتی زنان در دفاع مقدس
با شروع جنگ تحمیلی، زنان کشور با شجاعت و رشادت وصف ناشدنی در مناطق مرزی از جمله در خرمشهر، سوسنگرد، اهواز، مهران و... حماسههای پرشوری آفریدند، زنان نه تنها با کندن سنگر و تهیه غذا برای رزمندگان و حفاظت از مهمات، مردان را یاری میدادند، بلکه با تعلیمات نظامی که در سطح ابتدایی گذرانده بودند در خط مقدم جبهه در برابر دشمن بعثی نیز میجنگیدند.
برپایه آمار تهیه شده از فهرست شهدای جنگ تحمیلی، زنان ایران ۶ هزار و۴۲۸ تن شهید در طول سال های دفاع مقدس تقدیم اسلام کردند که بیشتر آنها در بمباران و موشک باران شهرها به شهادت رسیدهاند طبق آماری از بنیاد شهید و امور ایثارگران، ۵۰۰ تن از این افراد، رزمنده بودند، بیشتر این زنان مجرد و ۲ هزار و ۵۰۰ تن از آنان در سنین ۱۰ تا ۳۰ سال بودند. براساس آمار بنیاد جانبازان و امور ایثارگران که در شهریور ۱۳۸۱ خورشیدی به تفکیک جنسیت و گروههای جانبازی منتشر شد، تعداد کل جانبازان زن ۵ هزار و ۷۳۵ تن است که از این تعداد ۳ هزار و ۷۵ تن بالای ۲۵درصد جانبازی دارند، همچنین در برخی منابع از رقم ۱۷۱ اسیر زن در طول جنگ هشت ساله گفته شده است.
با قدرت می توان گفت همراهی و استقامتی که از ناحیه زنان قهرمان ایران در جریان جنگ تحمیلی به منصه ظهور رسید در هیچ زمانی و در هیچ منطقهای از جهان سابقه ندارد.
به تعبیر امام (ره) چه افتخاری بالاتر از اینکه زنان بزرگوار ما در مقابل رژیم ستمکار سابق و پس از سرکوبی آن در مقابل ابرقدرت ها و وابستگان آنان در صف اول، ایستادگی و مقاومتی از خود نشان دادند که در هیچ عصری، چنینمقاومتی و چنین شجاعتی از مردان ثبت نشده است. مقاومت و فداکاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آنچنان اعجابانگیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز، بلکه شرمسار است.
یادی از زنان رزمنده و شهید
زنان این مرز و بوم تا کنون پا به همه عرصههای سیاسی، فرهنگی، حماسی و تربیتی نهادهاند تا با رهنمودهای امام(ره) و مقام معظم رهبری، «مام» ایران باشند، در این میان یادی از چند تن از زنان رزمنده شهیده کشور می کنیم که رشادت های آنان هماره در تمامی محافل مثال زدنی است.
زهرا حسینی راوی کتاب دا از جمله زنانی به شمار می شمار می رود که با شهامت و مقاومت روحی کم نظریش در کار غسل و کفن و دفن شهدا شرکت می کرد، او که در آن هنگام ۱۷ سال بیشتر نداشت تنها هدفش این بود که مفید باشد و به مردم خدمتی بکند، پدر و برادرش در جنگ خرمشهر شهید شدند و او با دست خود آنان را در گور نهاد، خواهر کوچکترش را در کارها شرکت داد.
در جریان دفاع از خرمشهر مجروح شد و ترکشی در نخاع او جای گرفت که پس از آن همیشه با اوست و ناگزیر از تحمل عوارض آن است، با این حال، او از پای ننشست و پیوسته کوشید تا در خدمت جبهه و جنگ یا مردم جنگزده باشد، گزارش حسینی از جنگ بینظیر است، و به هیچ یک از کتابهای متعددی که ایرانیان و خارجیان درباره جنگ نوشتهاند، شباهتی ندارد، در آن چنان صحنههایی از ایثار و شور ایمان به چشم میخورد که قلب ها را میلرزاند.
زنان رزمنده در خرمشهر، کارهای دیگری را نیز بر عهده داشتند که مراقبت از تسلیحات، تسلیح رزمندگان، نگهبانی از پیکر شهداء، توزیع سلاح بین رزمندگان از آن جمله بوده است، در جبهه های دیگر هم وضع به همین صورت بود.
مثلاً:
ـ در گیلان غرب، یک زن، چند سرباز عراقی و در شادگان، چهار شیر زن، هشت سرباز بعثی را به اسارت درآوردند.
ـ خانم فاطمه نواب صفوی، به همراه گروه چریکی شهید چمران و در ناحیه سوسنگرد، اسلحه به دست گرفت و جنگید.
ـ یک زن سوسنگردی با آرد مسموم نان پخت و با آن تعدادی از عراقی ها را از پای درآورد.
ـ و باز در این شهر مادر شهید الحانی، یازده سرباز عراقی را به خانه اش دعوت می کند، به آنها غذا می دهد و زمانی که آن ها به استراحت پرداختند و به خواب رفتند، در اتاق را قفل می کند و بسیجی ها را با خبر می سازد، و خود او هم با چوب دستی به جان بعثی ها افتاد.
داستان این زن شجاع را مقام معظم رهبری، این گونه نقل کرده است:
«به خاطر دارم در سوسنگرد خانم عرب مُسنی زندگی می کرد که همسرش نابینا بود، ایشان با وجود این که چهل پنجاه سال داشت، خیلی شجاعانه و در حقیقت مردوار از شهر دفاع می کرد، معروف بود که با چوب دستی، چند سرباز عراقی را از پا انداخته است.
از مهمترین جلوههای حضور بانوان ایرانی در دفاع مقدس نقش پشتیبانی و خدماتی آنان و فراهم آوردن تدارکات لازم برای رزمندگان در جبهههای جنگ بود.
در آغازین روزهای تهاجم دشمن بعثی، بیشتر این خدمات به صورت خودجوش و کمتر سازمان یافته در مراکزی نظیر مساجد، حسینیهها، مدارس و غیره با مشارکت فعال بانوان صورت میگرفت، فعالیت زنان مسلمان در ستادهای پشتیبانی جبهه و جنگ به موارد خاصی محدود نمیشد و آنها متناسب با تواناییهایشان فعالیتهای متنوعی انجام میدادند.
آشپزی؛ تهیه و پخت غذا
در نخستین روزهای تهاجم دشمن بعثی، مسجد جامع خرمشهر مرکز مهم پشتیبانی مدافعان خرمشهر و جنگ تحمیلی بود، زنان و بانوان در این ایام به کار پخت و پز، آشپزی و تهیه مواد خوراکی برای رزمندگان اسلام مشغول شدند.
بنا به نقل مژده امباشی از خواهران فعال در دوران دفاع مقدس، از دیگر مراکز فعال در زمینه پشتیبانی جنگ حسینه اصفهانیهای خرمشهر بود که شمار زیادی از بانوان در آنجا مشغول فعالیت بودند، بر اساس خاطرات خانم کمایی و فرهانیان، بانوان زیادی در مسجد پیروز واقع در ایستگاه 7 منطقه پیروزآباد آبادان، و مسجد امام زمان(عج) این شهر کار پخت غذا و در برخی موارد تهیه ساندویچ برای رزمندگان را انجام میدادند، همچنین بخشی از بانوان نیز در منازل شان به پخت نان و ارسال آن برای رزمندگان میپرداختند.
در این زمینه خیریه معاوی میگوید: آن روزها مادر کارش شده بود نان پختن برای رزمندگان، برای بچههای یتیم هم نان میپخت، کم کم رزمندگان عادت کرده بودند، خودشان به خانه ما میآمدند و نان میگرفتند حتی بعضی از روزها اگر نمیآمدند مادرم نانها را داخل کوله پشتی میگذاشت و از بین نیزارها برایشان میبرد.
ساغر کریمی در زمینه تلاش زنان در سختترین شرایط برای تهیه و پخت غذا در مسجد مهدی موعود(عج) میگوید: «تمام پخت و پز با ما زنها بود، وقتی غذا میپختیم، تمام کیسههای برنج، آرد،کسپول گاز، دیگ و اجاق گازهای بزرگ و هر چه را که لازم بود خودمان جابه جا میکردیم.
خانم دشتی (آتش پنجه ) کنار دیوار بین خانه خادم و حیاط مسجد، روزی سی تا چهل مرغ را سر میبرید و خواهرهای دیگر، تندتند پرهایشان را میکندند و تکه تکه میکردند و به ما آشپزها میدادند غیر از من، چند خواهر دیگر هم آشپزی میکردند، من هر روز برای دویست نفر غذا میپختم».
توزیع آذوقه در مناطق جنگی
یکی دیگر از فعالیتهای پشتیبانی و تدارکاتی زنان در دوران دفاع مقدس که بیشتر در روزهای نخستین جنگ تحمیلی و تهاجم دشمن به خرمشهر نمود پیدا میکند، حضور زنان در نزدیکترین محل درگیری نیروهای خودی با دشمن بعثی است.
برخی از بانوان پشتیبانی مسجد جامع با استفاده از بشکه و قابلمه با وانت بار آب آشامیدنی را به رزمندگان اسلام میرساندند.
در این زمینه الهه حجازی میگوید: یکی از کارهای که بر عهده من و بعضی از خواهران گذاشته بودن، رساندن آب به رزمندگان در سطح شهر بود، آن روزها از قمقمه و امکانات مخصوص نظامی خبری نبود حتی نیروها با لباسها و کفشهای معمولی به جنگ میرفتند، تانکر آب از آبادان و اطراف خرمشهر میآمد از زیر آتش و توپ و خمپاره میگذشت و اگر سالم به مسجد میرسید، ما آن را تقسیم میکردیم.
سهم رزمندگان را در قابلمه و بشکه میریختیم و با وانت بار به محلههای میبردیم که در آن جا نیروهای خودی و دشمن در حال نبرد بودند، برخی نیز مانند شهیده شهناز حاجی شاه، بهجت صالح پور و سیده زهرا حسینی به کار توزیع و تقسیم غذا به سنگرهای مدافعان خونین شهر میپرداختند.
معصومه رامهرمزی از دیگر بانوانی است که به همراه خواهرش در همان روزهای آغازین جنگ به همراه یکی از نیروهای ارتشی که وظیفه توزیع غذا میان رزمندگان خرمشهر را بر عهده داشت، به انتقال مواد غذایی و توزیع آن در بین رزمندگان پرداخته است وی در این زمینه میگوید: حدود 20 مهرماه 1359 بود که من و صدیقه به بیمارستان امدادگران رفتیم، فرشته به ما گفت: یک ماشین ارتشی برای حمل و توزیع غذا به نیرو احتیاج دارد، ما هم با کمال میل این کار را پذیرفتیم.
یک گروهبان ارتشی مسئولیت داشت که با وانت ارتش هر روز صبح از باشگاه فیروز آبادان که یکی از باشگاههای شرکت نفت بود و در ایستگاه دوازده کوی مصدق قرار داشت، صندوقهای پر از غذا در ظرفهای یک بار مصرف را تحویل بگیرد و در خرمشهر بین رزمندگان تقسیم کند، گروهبان نیاز به کمک داشت و به تنهایی نمیتوانست این کار را انجام دهد من و صدیقه با خوشحالی این مسئولیت را پذیرفتیم».
خیاطی؛ دوخت لباس برای رزمندگان
از جمله امور دیگری که بانوان مشارکتی فعال در آن داشتند، انجام کار بافندگی، خیاطی و دوخت و دوز البسه و سایر وسایلی بود که در شرایط جوی مختلف مورد استفاده رزمندگان قرار میگرفت.
در هلال احمر شهر اهواز بانوان زیادی در سالنهای بزرگ به کار دوختن البسههایی چون: تونیک، شلوار و... مشغول بوده و عدهایی نیز که مهارتی در خیاطی نداشتند به کار تکه دوزی میپرداختند.
زنان و دختران یزدی، ابرقویی و سمنانی نیز با بافتن کلاه، دستکش، ژاکت، جوراب و سایر البسه گرم به یاری جبهههای جنگ تحمیلی شتافتند.
در استان اصفهان، جهاد دانشگاهی اصفهان در طی فراخوان و اطلاعیهای اقدام به جذب نیروهای مردمی جهت کار بافندگی و خیاطی نمود که تعداد 2000 نفر از خواهران در سراسر استان اعلام آمادگی نموده و در اموری نظیر دوختن کیسه و انواع مختلف بافتنیها مشغول شدند، در میان آنان خانمی نابینا بنام حبیبه دکمه لباسها را میدوخت.
در استان ایلام نیز زنان نقش مهمی در تهیه ملحفه و دوختن پوشاک رزمندگان برعهده داشتند، علاوه بر ستادها و مراکز ویژه خیاطی و تهیه پوشاک، خواهران در برخی مناطق اسکان جنگزدگان نظیر شیراز، به دوختن لباس برای رزمندگان اقدام میکردند.
دوخت و دوز بانوان برای رزمندگان به موارد خاصی محدود نمیشد و شامل مواردی هم چون: لباسهای رزم، کیف و کوله پشتی، ملحفه و رو بالشتی، شلوار کردی برای رزمندگان مستقر در غرب کشور، بادگیر، لباسهای شیمیایی و... میشد.
در زمینه دوخت لباسهای شیمیایی برای رزمندگان خانم ابـري مـيگـويـد: «قبل از آغاز عمليات كـربلاي 4 خـواهـران شبهاي زمستان تـا صبح بـي وقفه لبـاسهاي شيميـايـي و مـاسكهاي مخصـوص رزمنـدگـــان را مـيدوختند، به خاطر سردي هـوا و جنـس مخصـوصـي كه ايـن پارچهها داشتند و در هـواي سرد بسيار سخت مي شدند.به خاطر هميـن، صبحها وقتـي خـواهران براي نماز دست از كار ميكشيدند، دستهايشان بشدت زخـم شـده بـود».
رختشویی؛ لباس رزمندگان و ملحفههای بیمارستانی
یکی دیگر از اقداماتی که زنان در ستادهای پشتیبانی و بیمارستانهای مشغول آن بودند شستن لباسهای رزمندگان و مجروحین بود، با توجه به آن که در زمان جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران هنوز بسیاری از ستادهای پشتیبانی و بیمارستانها مجهز به ماشینهای لباس شویی نبودند، لذا زنان به صورت داوطلبانه به این کار مشغول شدند.
در این زمان بخشی از زنان که دارای تخصص امدادگری نبودند در بیمارستانهای مناطق جنگی حضور پیدا میکردند و به شستن لباسهای مجروحین و ملحفههای بیمارستان میپرداختند.
در زمینه شستن لباسهای رزمندگان در پایگاه علم الهدی و ایثار زنان در این زمینه زهرا محمودی میگوید: پایگاه علم الهدی در اهواز محل شست و شوی لباسهای خونی رزمندگان و شهداء بود که پس از شست و شو و رفو دوباره برای استفاده رزمندگان به جبهه فرستاده میشدند. در آنجا خانمهای زیادی برای شست و شوی لباسها مستقر بودند ولی یکی از آنها که نوهاش شهید شده بود فقط لباسهای غرق به خون رزمندگان را میشست.
در میان این لباسها، گاهی تکه از استخوان مجروحین و یا شهداء پیدا میشد و معمولاً او مرا صدا میزد و آن را به من میداد که داخل باغچه دفن کنم. او از ساعت 8 صبح تا 6 بعدازظهر بجز وقت نماز و نهار مشغول شستن لباسها بود نه گرما را حس میکرد و نه خستگی را میشناخت، تمام بدن او از گرما و آفتاب تاول زده بود ولی باز هم زیر سایه نمینشست، شبها تاولهای بدن او را چرب میکردم تا کمی برای روز بعد التیام پیدا کند.
هر چه به او میگفتم که زیر سایه بنشیند قبول نمیکرد و میگفت مگه بچههای رزمنده سایبان دارند که من زیر سایه بنشینم!! او به این کار ادامه داد تا روزی که جنگ تمام شد.
جمع آوری کمکهای مردمی
یکی دیگر از فعالیتهای خودجوش زنان در دوران دفاع مقدس جمع آوری کمکهای مردمی و تلاش در جهت تهیه اقلام پر مصرف و ضروری و سایر مایحتاج جبههها بود.
خانم زهرا محمودی با ارتباط یافتن با بازار پارچه فروشان تهران، اقدام به گردآوری و تهیه پارچه، دوک نخ ریسی، مبلغی وجه نقد و... نموده و با یاری سایر بانوانی که غالباً از شرکت کنندگان در کلاسهای قرآن و احکام مساجد بودند با کار شبانه روزی در زیر چادرهای برزنتی در حیاط مساجد، اقدام به تهیه البسه، آجیل، پسته، نان لواش، شکلات، شیرینی و... نموده و با کامیون به مناطق جنگی میفرستادند.
برخی از گزارشها از جمع آوری مقادیر زیادی میوه، رب گوجه فرنگی، نان، حلبهای خیار شور و غیره توسط زنان حکایت داشته و در ایام محرم بسیاری از بانوان با پخت حلوا آنها را به خط مقدم میفرستادند.
در استان ایلام و جبهه غرب و کردستان خواهران عضو گروه انصار المجاهدین- که غالباً از قشر فرهنگی بودند - با تشکیل پایگاههایی اقدام به جمع آوری کمکهایی مردمی برای جبهه نمودند.
نگهبانی و محافظت از مهمات
در پارهای از مواقع نیز بانوان در جابه جایی، نگهداری، نگهبانی و حفاظت از مهمات رزمندگان نقش فعال داشتهاند. خواهران ذخیره سپاه خرمشهر در مسجد امام صادق(ع) در حالیکه خود مسلح بودند،کارحفاظت از مهمات را به صورت پستهای نگهبانی دو ساعته بر عهده داشتند و نیز در بعضی از مواقع کار توزیع سلاح در بین نیروهای داوطلب و مردمی توسط خواهران صورت میگرفت.
تمیز نمودن سلاح رزمندگان، خشاب گذاری، خالی کردن بار مهمات از کامیونها و... نیز از زمره فعالیتهای تدارکاتی زنان برای جبهههای جنگ بود و نیز در مسجد جامع خرمشهر زنان جهت پشتیبانی رزمندگان به نگهبانی از انبار مهمات و تعمیر اسلحه و گلوله گذاری خشابها میپرداختند.
در مسجد سیدالشهداء خرمشهر نیز زنان به نگهبانی از مهمات میپرداختند، برخی از زنان در شرایط حساس بمبارانهای هوایی دشمن کامیونهای مهمات را از منطقه خطر و تیررس به محل امن منتقل میکردند.
ساخت سنگر
یکی از اقدامات زنان در آغازین روزهای جنگ تحمیلی ساختن سنگر و پناهگاه بود.
برپایه گزارشهای برخی از بانوانی که در مقاومت سلحشورانه خرمشهر حضورداشته اند، زنان در چیدن دیوار جهت مدافعان پل خرمشهر پیشقدم شدند و هم چنین با پرکردن گونیهای شنی و ساخت سنگرهای خیابانی و مجهز کردن آنها به کوکتل مولوتف در پی جلوگیری از سقوط شهر به دست دشمن بعثی بر آمدند.
در سایر مناطق جنگی نیز زنان در پر کردن گونیها برای ساخت سنگر و تهیه کوکتل مولوتف فعال بودند .
آمار شهدا و ایثارگریهای زنان در دوران دفاع مقدس:
بر اساس آمار تهیه شده از فهرست شهدای جنگ تحمیلی؛ زنان قهرمان ایران ۶ هزار و۴۲۸ نفر شهیده در طول سال های دفاع مقدس تقدیم اسلام کردند که بیشتر آنها در بمباران و موشک باران شهرها به شهادت رسیده اند. طبق آماری به نقل از نشریه داخلی بنیاد شهید و امور ایثارگران، ۵۰۰ نفر از این افراد، رزمنده بودند، بیشتر این زنان مجرد و ۲۵۰۰ نفر از آنان در سن ۱۰ تا ۳۰ سال بودند.
براساس آمار بنیاد جانبازان و امور ایثارگران که در شهریور۱۳۸۱ به تفکیک جنسیت و گروههای جانبازی منتشر شد، تعداد کل جانبازان زن ۵ هزار و ۷۳۵ نفر است که از این تعداد ۳ هزار و ۷۵ نفر باالی ۲۵درصد جانبازی دارند.
درباره تعداد اسرای زن جنگ تحمیلی، آمار روشنی منتشر نشده، اما در برخی منابع از رقم ۱۷۱ اسیر زن در طول جنگهشت ساله گفته شده است.
همچنین در طول۸ سال دفاع مقدس۲۲ هزار ۸۰۸ امدادگر و۲ هزار و ۲۷۶ پزشک زن به جبهه ها اعزام شدند.
اما درباره نقش غیرمستقیم زنان این سرزمین نیز باید گفت؛ طبق آماری که سال ۱۳۸۶ منتشر شده تعداد والدین شهدا ۲۴۷ هزار و ۱۰۶ نفر ) تعداد مادران شهید حدود نصف این میزان است( و تعداد همسران شهدا ۶۱ هزار و ۵۲ نفر بوده است. )اغلب همسران شهدا، از زنان هستند(. همچنین تعداد والدین جانبازان ۷۱ هزار و ۳۷۲ نفر، تعداد همسران جانبازان ۳۱۷ هزار و ۱۹۳ نفر، تعداد والدین آزادگان ۱۳ هزار و ۸۲ نفر و تعداد همسران آزادگان ۴۱ هزار و ۷۶ نفر بوده است. ازاین روست که میتوان مدعی بود به غیر از دختران شهدا، جانبازان و آزادگان، حدود ۵۵۰ هزار نفر از زنان ایرانی با صبر و تحمل فقدان همسر در صورت شهادت یا اسارت یا مجروحیت و معلولیت او در حماسه دفاع مقدس نقش داشته اند.
این را باید کنار رقم ۱۳ هزار زنی گذاشت که به طور مستقیم با این جنگ روبه رو شدند.