تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۴
کد مطلب : ۱۵۳۵۸
کاری از مرکز آفرینش های هنری راهیان نور
داستان مصور | ابوجعفر (قسمت اول)
برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم
داستان مصور | ابوجعفر (قسمت اول)
برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم
هنرمند: سرکار خانم طیوب
#کتاب سلام بر ابراهیم
#ابوجعفر (قسمت اول)
...یکدفعه یک جیپ عراقی از پشت تپه به سمت ما آمد. آنقدر نزدیک بود که فرصتی برای تصمیم گیری باقی نگذاشت ؛ بچه ها سریع سنگر گرفتند و به سمت جیپ شلیک کردند .بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حرکت کردیم .یک افسر عالی رتبه عراقی و راننده او کشته شده بودند. فقط بیسیم چی آن ها مجروح روی زمین افتاده بود .گلوله به پای بیسیم چی عراقی خورده بود و مرتب آه و ناله می کرد.
یکی از بچه ها اسلحه اش را مسلح کرد و به سمت بیسیم چی رفت. جوان عراقی مرتب می گفت الامان الامان .
ابراهیم ناخودآگاه فریاد زد :می خوای چکار کنی ؟!........
ادامه دارد.......