اهواز - جهاد رسانه ای شهید رهبر، همسر شهید اسکندری : اگر بخواهم در چند جمله این مطالب را خلاصه کنم که شهید واقعا که بودند، باید بگویم که حتی من که همسرش بودم و 32 سال با ایشان زندگی کردم باز هم آن طور که باید نتوانستم شهید را بشناسم.

به گزارش راهیان نور، اعظم سالاری، همسر گرانقدر سردار شهید حاج عبدالله اسکندری، از شهدای مدافع حرم استان فارس در مرکز جهاد رسانه ای شهید رهبر در اهواز حضور یافت و بخش هایی از زندگی همسر شهیدش را بیان کرد.

وی اظهار کرد: به نظر من صحبت کردن درباره شهدا هم آسان هست و هم سخت، نمی دانم از کجا بگویم، از صداقت، اخلاص و رفتارش و یا از برخوردهایش با خانواده، اطرافیان و دوستان، اینها همه یک سرفصل است.

همسر سردار شهید حاج عبدالله اسکندری ادامه داد: آیت الله حایری شیرازی بعد از شهادت ایشان به منزل ما تشریف آوردند و گفتند که رسالت شما خیلی سخت و سنگین است، از این به بعد آماده باشید.

وی با اشاره به سیره شهید اسکندری بیان کرد: اگر بخواهم در چند جمله این مطالب را خلاصه کنم که شهید واقعا که بودند، باید بگویم که حتی من که همسرش بودم و 32 سال با ایشان زندگی کردم باز هم آن طور که باید نتوانستم شهید را بشناسم، 84 ماه از عمر با برکتش را خداوند توفیق داد در جبهه باشد.

این همسر شهید اضافه کرد: در طول خدمت می گفتند که در چندین سالی که من مسئولیت به عهده گرفتم هیچ گاه برای خودم مشخص نکردم که کجا کار کنم تا راحت تر باشم، همیشه از مافوقم دستور گرفتم وقتی که بر می گشت خاطرات هشت سال دفاع مقدس و شب های عملیات را برای ما تعریف می کردند، می گفتند که هرکاری بود انجام می دادم به محضی اینکه متوجه می شدم و تشخیص می دادم که چه کاری را انجام بدم سریع خودم انجام می دادم.

وی با اشاره به برخی از خاطرات شهید اسکندری عنوان کرد: قبل از عملیات به عنوان معاون فرمانده مهندسی سپاه بودند طرح و برنامه می دادند که به اصطلاح اینجا خاکریز زده شود، یک بار نگاه کردیم که لودر هست ولی راننده نیست خودم سریع سوار می شدم و خاکریز زدم هیچ اشکالی ندارد حتی ببینم جایی لازم باشه آنجا کار میکنم.

سالاری یادآور شد: بارها تا مرز شهادت پیش رفتند حتی در محاصره سوسنگرد می گفتند که اگر یک ساعت دیگر نیرو به ما نرسیده بود آمادگی داشتیم به اسارت دربیاییم ولی از آنجایی که خدا می خواست نیرو رسید و از آن وضعیت بیرون آمدیم، در دوران دفاع مقدس، چندین بار مجروح شد که چهار سال از آن زمان را در شهر اهواز بودیم سه منطقه عوض کردیم، یادم هست روزهای آخر جنگ طوری بود که حدود 2 ماه به خانه سر نزده بود، ولی ما امید داشتیم که برگردند، دو سال بعد از اینکه قطعنامه هم امضا شده بود محل کارش اهواز بود، بعد از اینکه به شیراز برگشتیم، مسئولیت های مختلفی به ایشان واگذار شد، در زمانی ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس به ایشان محول شده بود اول ا ز پذیرش این مسئولیت امتناع کردند می گفتند که این مسئولیت خیلی برای من سنگین است، نمی توانم از عهده خانواده شهدا و جانبازان بر بیام واقعا هم همین طور بود خانواده هایی که مراجعه می کردند شهیدشان شب عملیات کنار دستش به شهادت رسیده بود.

وی خاطرنشان کرد: تلاشش را کرد حتی از خوابش زد اوایل که خیلی دیر به منزل می آمد به او می گفتم که اگر بخواهی اینطور کار کنی خسته می شوی جسمتان مریض خواهد شد مقداری از ساعت کاری کم و استراحت کنید روز بعد بهتر می توانید کارهایتان را ادامه دهید، در جواب من گفتند که این مسئولیت مثل مسئولیت های دیگر خیلی زود تمام می شود نگران نباشید نمی خواهم در روز قیامت جوابگوی کسی باشم، شاید در طول این یکی دو ساعتی که من اضافه کار می کنم خداوند توفیق دهد گره ای از کار بنده ای را باز کنم مسئولیت های مختلفی گرفتند تا اینکه بازنشسته شدند.

همسر شهید اسکندری درباره نقش راهیان نور در ترویج یاد و خاطره شهدا نیز گفت: برای انتقال آرمان ها و سیره شهدا نیاز به راهیان نور هست، از این مسیر هم می توانیم نسل جوان را به این سمت راهنمایی کنیم تا با آرمان ها و سیره زندگی شهدا آشنا شوند و این سیره را در زندگی خود به کار گیرند.

وی با بیان اینکه مهم ترین وصایای شهید اسکندری ولایت فقیه بود، تصریح کرد: همیشه می گفتند که حافظ دین، قرآن و اسلام باشید، همیشه به فرزندان و دوستان توصیه می کردند که نمازشان را اول وقت بخوانند، همیشه به خواهران هم توصیه می کردند که حجابشان را رعایت کنند.

همسر شهید اسکندری درباره شعار سال راهیان نور سال 1396 «من انقلابی ام» نیز گفت: درآیات قرآن بیش از 12 بار این جمله «و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون» تکرار شده که همان مسیری است که شهدا و امام انتخاب کردند و به ظهورآقا امام زمان(عجل الله فرجه) ختم می شود، مسئولیت و وظایفی که ما الان داریم زمینه سازی برای ظهور حضرت حجت بن الحسن العسکری(عجل الله فرجه) است.

انتهای پیام/