به گزارش سرویس راوی راهیان نور، درد دلهای صمیمانه سردار حاج سعید قاسمی از یادگاران هشت سال دفاع مقدس در گفتوگو با جهاد رسانه ای شهید رهبر در ادامه می آید:
... هیچگاه نتوانستیم فلسفه والای جنگ را در کتب درسی آنطور که بایسته و شایسته است بگنجانیم، بروشوری به دانش آموزمان می دهیم که معلوم نیست بخواند یا نه؟ بچه بالاخره نفهمید که در بازی دراز چه اتفاقی افتاد. این به خاطر این است که من بلد نیستم کار کنم...
عملیات اول در بازی دراز در ماه ششم و هفتم شروع جنگ بود که در آن محسن چریک و اصغر وصالی و این ها آمدند که محسن چریک شهید و مفقود می شود و در آن یک بخشی از بازی دراز و ارتفاعات دانه خشک و سراب گرم پاکسازی می شود.
عملیات بازی دراز دوم در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ اتفاق می افتد که منجر به آزاد سازی بخشی از بازی دراز، خاصه این قله ۱۳۰۰ متری می شود.
عملیات سوم بعد از شهادت شهید رجایی و باهنر اتفاق می افتد که با همین عنوان انجام می شود. گرچه می توانستیم شناسایی بیشتری انجام دهیم ولی چون می خواستیم ضربه شستی به منافقین باشد، این عملیات را جلو انداختند.
بیست سال است که ما می خواهیم مثل بازی دراز همین مانور را در پاوه برگزار کنیم در سالروز پیام حضرت امام در خصوص آزادسازی پاوه.
اندوه دل نگفتیم الا یک از هزاران... کار روی زمین است. پاوه همین طور، بانه همین طور، مریوان نیز به همین منوال... این حرف ها را دارم در خصوص غرب غریب می گویم. جنوب که هواپیما هست و قطار هست. اینجا بخواهی ده تا اتوبوس بیاری بدبخت می شوی. بچه های تهران امروز درگیر فتنه های بسیاری هستند... این کار شماهاست که پرچم را بالا ببرید. ما هنوز ابتدای راهیم...
انتهای پیام/