زائران دهه هشتادی از شهید میگویند، گویی که سالها با شهدا زیستهاند.
افرادی صمیمی، قریب، پراحساس و عمیق
از شهر و دیار دور و نزدیک و از عرصه زندگی دیجیتالی و ماشینی به سکوت پر از حرف شلمچه پناه آورده بودند.
نقطه اشتراک حرفهای زهرا، فاطیما، مهشید و فاطمه دهه هشتادی این است که شهید وصیت، آرمان، راه و رسم دارد، شهید ولایتمدار است و شهدا، وطندوستترینِ این مردمان هستند.
و اما توصیه زهرا به هم نسلیهای خودش این است که برای بالا بردن اطلاعات خود از اخبار و برنامههای دشمن استفاده نکنیم.
فاطیما دختر جانباز شیمیایی دفاع مقدس است و از سختی زندگی با پدری که همیشه در اتاقی قرنطینه است، میگوید.
به نظر فاطیما خواسته پدرش از او این است که راه و مرامش را ادامه دهد. تا دست طمع دشمنان را که روزی پدر در جنگ تحمیلی قطع کرده بود دخترش در جنگ رسانهای و ترکیبی قطع کند.
زهرای زائر اولی از حس و حال نابش میگوید، از اینکه مطمئن است شهدا دعوتش کردهاند. او خود را مدیون شهدا میداند و میگوید اگر در این مسیر ثابتقدم است، از لطف وجود شهداست.
یکی دیگر از دهههشتادیها میگوید: شهدا رفتند تا زن در جامعه ما به عنوان یک انسان زیست کند و اینگونه باشد که مقام و احترام زن در جامعه حفظ شود، نه اینکه با سر دادن شعار و استفاده ابزاری از زن، مقام او رو تنزل بدهند.
و درنهایت آنچه برای من جالب توجه بود، کلمات کلیدی سخنان دهه هشتادیهاست که دخترهای دهههشتادی، اشتباهات برخی از همسنوسالان خود در اتفاقات اخیر کشور را محکوم کردند.
خبرنگار جهاد رسانهای شهید رهبر: مریم گرایی