سنندج - جهاد رسانه ای شهید رهبر - وحدت بین سنی و شیعه یک وحدت جدا ناپذیر است و همه بایستی به ریسمان الهی چنگ بزنند.
گفتوگوی تفصیلی با همرزم شهید محمد بروجردی:
وحدت بین سنی و شیعه یک وحدت جدا ناپذیر است
24 مرداد 1397 ساعت 9:52
سنندج - جهاد رسانه ای شهید رهبر - وحدت بین سنی و شیعه یک وحدت جدا ناپذیر است و همه بایستی به ریسمان الهی چنگ بزنند.
به گزارش راهیان نور، سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان جمعیتی از اهالی شهرهای مختلف کردستان ایران بودند؛ آنها پس از ناامنیهایی که گروهکهای ضد انقلاب در سالهای 1357 در این مناطق رقم زدند، برای دفاع از ناموس و دین وارد میدان شدند.
ایده تشکیل این سازمان توسط شهید محمد بروجردی فرمانده قرارگاه حمزه (ع) سپاه مطرح شد که مورد تایید شورای انقلاب اسلامی قرار گرفت.
«محمد کاوه» یکی از این پیشمرگان کُرد مسلمان است. او اهل قروه کردستان و همرزم شهید محمد بروجردی است. به مناسبت اردوهای راهیان نور شمالغرب با وی به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانیم:
راهیان نور: آقای کاوه در ابتدا خودتان را معرفی کنید و مقدمهای از فعالیتهایتان را تشریح بفرمایید؟
من محمد کاوه از اهالی شهرستان قروه - کردستان و عضو سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان هستم. بنده در عملیاتهای مختلفی از جمله والفجر 10 حضور داشتم اما قبل از جنگ تحمیلی با بچه حزب اللهیها در جلسههای دینی و قرآنی کردستان و سنندج حضور داشتم.
راهیان نور: آشنایی شما با شهید بروجردی از کجا شکل گرفت؟
محل پایگاه ما تنها حسینیهها بود که دور هم جمع میشدیم. شهید بروجردی گرداننده همه این فعالیت ها بود. (با گریه)
از نظر مالی چون بچههای ما محصل و دانشجو بودند در مضیقه قرار داشتیم. فردی به اسم «شاتر محمد» که نانوایی داشت بچهها را از نظر مالی حمایت میکرد چون ایشان از نظر مالی مشکلی نداشت.
برای اعلام موجودیت قوی برنامههای بچه شیعهها 2 هیئت عزاداری به اسم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) راه اندازی کردیم. وظیفه این 2 هیئت برگزاری مراسم عزاداری در شهرستان بود. این مراسمات با استقبال گرم مردم سنندج روبرو شد به طوری که مردم سنندج شیفته هیئتهای عزاداری شدند.
راهیان نور: در قالب هیئت فعالیت سیاسی هم داشتید؟
فعالیتهای سیاسی ما چون همهجا زیر نظر نیروهای ساواکی بود، و اقدامات هیئت بصورت مخفیانه انجام می پذیرفت. به یاد دارم شبی در دانشسرا حضور داشتم خاموشی زدند و صدایی از پشت پنجره آمد، خطاب به صاحب صدا، گفتم: کیستی؟ که گفت: خودی هستم! و میخواهم با سرپرست خوابگاه صحبت کنم. بنده به سرپرست خوابگاه گفتم: 2 فرد غریبه با شما کار دارند که بعدا معلوم شد آن 2 نفر ساواکیبود که وظیفشان شناسایی بچههایی که در خط امام خمینی (ره) هستند بودند.
راهیان نور: فعالیتهای شما لو نرفت؟
ما خیلی ماهرانه فعالیت داشتیم تا کسی دستگیر نشود. فعالیتها خیلی خوب بود. در شهر خودمان فردی به نام «خیرالله محمدی» بود (با گریه). ایشان بیسواد و آسفالت کار بود. البته او که بی سواد بود به قدری آگاهی داشت که شب و روز به فکر پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) بود. او همه درآمدهای روزانه خودش را خرج این فعالیتهای میکرد. وی که خودش اذعان داشت سواد ندارد اما از همه ما فهم بیشتری داشت و بالاتر بود
راهیان نور: از شهید خیرالله محمدی بگویید؟
با شهید محمدی به همدان رفتیم تا از دکهاینوار مذهبی میگرفتیم که علیه طاقوت صحبت می کرد. دره مراد بیگ یک روحانی شجاعی بود که بر علیه رژیم طاغوت صحبت کرده بود که ما نوار آن سخنرانی را تهیه کردیم که حاج خیرالله کلیه هزینه تکثیر سخنرانی را تقبل کرد.
او به قدری نظام جمهوری اسلامی علاقه مند بود که هر گاه تظاهراتی در مشهد و تبریز می شد بلافاصله ساکش را می بست و به آنجا می رفت و می گفت من می خواهم بروم تا شهید شوم. دوم محرم شب محرم در شهر خودشان در سال 1357 به شهادت رسید.
راهیان نور: نحوه شهادت خیرالله محمدی چگونه بود؟
عزاداری های ماه محرم در سه مسجد صاحب الزمان، مسجد جامع و امام حسین تشکیل می شد. هیئت ها در مسیرشان به پای منبر و سخنرانی علما می رفتند. من و شهید خیرالله مخمدی زمانی که از مسجد جامع بیرون آمدیم و شروع به سر دادن شعار علیه رژیم طاغوت آغار کردیم نیروهای ژاندارمری تیراندازی کردند و وی به شهادت رسیدند.
راهیان نور: از خاطرات خودتون در دوران دفاع مقدس بگویید؟
من در عملیات والفجر 10 در منططه دزلی و حلبپه در سال 1367 و در پاییز حضور داشتیم. پیرمردی در آنجا حضور داشت که پدر شهید بود. ایشان کربلای یحیی مومنی با کمر خمیده به عملیات آمده بود. به ایشان می گفتیم شما نیایید اما می گفت نه، وظیفه است. در مرز عراق بچه ها به میدان مین خوردند. تا سپیده دم بچه ها مشغول خنثی سازی مین بودند و حاج عابد که فرمانده عملیات بودنده خبر دادند: میدان سنگین است.
در عملیات وقتی به بن بست رسیدیم اعلام شد میدان مین باز نمی شود. دستور بازگشت داده شد اما شهید موسی طالبی که جوانی 18 ساله بود اعلام آمادگی کرد که روی مین دراز کشید. به فرماندهی اعلام شد که موسی رو مین می رود. پدر موسی که شهید شده بود. درگیر صحبت بودیم که راه باز شد اما موسی در همان عملیات به شهادت رسید و عملیات با موفقیت خیلی خوب و کمترین تلفات به پیروزی رسید.
عملیات والفجر 10 در منطقه حساسی رخ داد که نیرو های بعثی چنان تحت تاثیر این عملیات واقع شده بودند که مجبور به عقب نشینی شدند و اریبل و خرمال که چند شهر نفت خیز و کرد نشین بودند به دست نیرهای ما آزاد شد و ایرا توانست با آزاد سازی منطقه حلبچه از دست رژیم بعث عراق ضربه بدی بر پیکره آنها وارد کند. خیلی از اهالی منطقه حلبچه پس از این عملیات برای درمان به ایران آمدند. علت طراحی و شروع این عملیات نجات مردم حلبچه از چنگ صدام بود.
راهیان نور: از اقدامات شهید بروجردی در آن زمان بیان کنید؟
من در بسیاری از جلسات مذهبی که شهید بروجردی بانی جلسه بودند حضور داشتم. وی که فرمانده عملیات بود در جلسات خودمانی با نیروها دیدار و به بحث و گفتگو می پرداخت. او زحمت زیادی و تاثیر بسزایی در آزادسازی کردستان از دست گروهکها داشت. کروهکها آن زمان ادعای خودمختاری از جمهوری اسلامی ایران داشتند و گروهی به رهبری آیت الله طالقانی برای مذاکره با گروهک ها خودمختار به رهبری قاسملو که سرکرده کومله و فرقان بودند وارد کردستان شدند.
آن ایام سه گروهک مجاهدین خلق، فرقان و کومله در کردستان بودند و نام کردستان آن زمان گروهک ها بود. گرداننده این گروه ها ارتشیان فراری زمان شاهنشاهی و مجاهدین خلق بودند که همه دور هم جمع شده بودند. در بسیاری از درگیری ها که با این منافقین رخ داد بسیاری از نیرو های دشمن اسیر شدند. فراریان ارتش شاهنشاهی وقتی دستگیر می شدند همه چیز را اعتراف می کردند. شهید بروجردی پایه گذاری و بنایی که در این منطقه ایجاد کرده بود براساس قرآن برای دفاع از دین بود که به همین واسطه رزمندگان شب و روز نداشتند.
در آن زمان جاده قروه به سنندج خطرناک و نا امن بود. خیلی از بچه ها که مینی بوس مسافربری داشتند توسط این گروهک ها با یک کلمه «پلو» تسط می کردند که اگر کسی ترک یا فارس زبان بود حتما به این کلمه شناسایی می شدند.
محمد حیدری یکی از بچه های سپاه بود که در یک درگیری با گروهک ها به شهادت رسید. همان یک شهید موجب شد تا امنیت این محور توسط بچه های سپاه ایجاد شود.رزمندگان ما خیلی زحمت کشیدند و تلاش کردتد که توانستیم گروهک ها از این منطقه بیرون ببرانند و امنیت کامل را شهرها و جاده ها بازگردانند.
راهیان نور: نظر شما در خصوص وحدت بین شیعه و سنی چیست؟
وحدت بین سنی و شیعه یک وحدت جدا ناپذیر است و همه بایستی به ریسمان الهی چنگ بزنند. در جزیره مجنون تیپ بیت المقدس مستقر شده بود که علی اصغر اسفندیاری یکی از مسئولین گردان های زیر مجموعه تیپ بود،این گردان از بچه های اهل تسنن تشکیل شده بود و جالب تر اینجاست که فرمانده این گردان از بچه های شیعه بود که صادقانه با هم کار می کردند و بچه ها باور کرده بودند که در برابر دشمن باید وحدت داشته باشند تا به نتیجه برسند.
راهیان نور: حرکت راهیان نور را چگونه ارزیابی می کنید؟
راهیان نور یکی از فناوری های نوین فرهنگی است که مقام معظم رهبری فرمودند: راهیان نور یک حرکت فرهنگی بزرگ است که میتواند خیلی از جوانان و نوجوانان کشور را به فرهنگ ایثار و شهدا جذب کرد.
انتهای پیام/
کد مطلب: 12690