تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۲۹
کد مطلب : ۱۱۹۲۹
توسط خبرنگار جهاد رسانه ای شهید رهبر صورت گرفت؛
مصاحبه خواندنی با همسر شهيد مدافع حرم صادق عدالت اكبری
وقتی قرار است با همسران شهدای مدافع حرم به گفت وگو بنشینم ابتدا تصمیم میگیرم صبوری كنم و حرفها و دلتنگیها و بیقراریهایشان را تاب بیاورم و آنها را دلداری بدهم، اما وقتی با خانم محدثه سادات صفوی، همسر شهید صادق عدالت اكبری همكلام شدم، انگار جایمان عوض شد.
قلم یاری نمیكرد از تنهایی و دلتنگی و نبودنهای همراه و همسفر زندگیاش بنویسم و میان همكلامی از او خواستم فرصتی بدهد تا به خودم بیایم! اما همسر شهید مرا به آرامش فراخواند و گفت كه او و همسرش به این روزها ایمان داشتهاند و دارند. آن چه در پی میآید روایتی است از زندگی و عاشقانههای محدثه سادات صفوی.
او كه با لباس و روسری سفید به استقبال پیكر شهیدش رفته بود!
هنوز و بعد از دو سال از شهادت همسرش حلقه ي ازدواجش را در دست دارد.او كه با لباس و روسری سفید به استقبال پیكر شهیدش رفته بود!
از سفرش به راهیان نور و حضور در یادمان های هشت سال دفاع مقدس مي گويد که:
بعد از شهادت صادقم اين اولين بار است كه به راهیان نور مي آيم.
به زیبایی از فكه مي گويد، از رمل هايش، از عشق و عطشی كه در اين خاكها وجود دارد و اینجاست که بغض فروخورده ای در لابلای حرف هایش کاملا نمایان مي شود.
مي گويد اين خاك ها درد دوری از شهیدش را التيام مي دهد.
می گوید که شهداي مدافع حرم در امتداد شهداي دفاع مقدس هستند. همه ي اينها پشنيبان ولايت هستند.
از شهادت شهید صادق عدالت اکبری مي گويد و ادامه ميدهد كه تولدش ٢\٢\٦٧ بوده و شهادتش دو روز بعد سالروز تولد، یعنی در ٢٨ سالگی، 4 ارديبهشت 95.
پرسیدم که به نظر شما شهید صادق عدالت اكبری چه كرد كه لایق شهادت در راه اهل بیت شد؟
کمی فکر کرد و گفت؛ صادق عاشق خدا بود. فردی نبود كه در قبال انجام كاری توقع قدردانی و سپاس داشته باشد. من هم یاد گرفته بودم به جای تشكر به صادق میگفتم الهی شهید بشی و همنشین سیدالشهدا(ع). ایشان هم میگفت: «دعات قبول. ولی آخه من خود خدا رو میخوام.» همسرم ارادت خاصی به اهل بیت (ع) داشت. این را به خوبی میتوانستم از اولین و آخرین شرطش برای ازدواج درك كنم. به من گفت میخواهد داماد حضرت زهرا(س) شود. هرگز در قبال درخواستهای منطقی دوستان نه نمیگفت. احترام زیادی به پدر و مادر میگذاشت و عاشق آنها بود. صادق خیلی شوخطبع بود. بعضاً اصرار میكردم كه صادقم یكم جدی باش، اما ایشان میگفت زندگی مگر غیر از شوخی است. زندگی برایشان تنها یك بازی بود. همه چیز رنگ شوخی داشت. تنها حرفهای جدی ما مربوط به شهادتش بود.
من کاملا سکوت کرده ام و گوش می دهم. با دلی پُر حسرت می گوید: اين سفري كه به راهیان نور آمدم براي فرار از دوری صادقم بود ولي وقتی اينجا آمدم صادقم را دوباره پيدا كردم. صادقم در منطقه ي دلامه ي حلب به شهادت رسيد و به آرزوي 15 ساله اش كه از دوران نوجواني بدنبالش بود، رسيد.
چه عكسالعملی داشتید؟
سوالم یهویی بود و کلامش را قطع کرد. ولی با متانت جوابم را داد؛ بعد از شنیدن خبر شهادتش، غسل حضرتزینب(س) كردم و لباسهای سفیدم را با روسری سفیدی كه برای استقبال عشقم خریده بودم، به سر كردم و رفتم طبقه پایین مادرشوهرم و نشستم و شروع به خواندن سوره یاسین كردم. هر شهیدی كه قرار باشد از سوریه به كشور بازگردد حداقل سه روز طول میكشد، اما صادق شنبه ساعت 16:45 به شهادت رسید و یكشنبه ساعت 19 تبریز بود. صادق چهارم اردیبهشت شهید شد و پنجم اردیبهشت به تبریز رسید و ششم اردیبهشت پیكرش از دید ما پنهان شد و زیر خاك رفت.
ایشان وصیت و سفارشی برایتان داشت؟
صادقم وصیت كرده بود كه بعد از شهادتش و در مراسم تشییع سیاه نپوشم و سفید به تن كنم. میگفت برای تشییعكنندههایش كه بسیار هم عظیم حضور داشتند لبخند بزنم و قوت قلبشان باشم. از من خواستند در جمع گریه نكنم و زینبوار بایستم. خواست تا ادامهدهنده راهش باشم. خواست تا عاشق ولایت فقیه باشم و بر ارادت و عشقش بر امام خامنهای تأكید داشت. صادق همیشه این شعر را میخواند كه: «كربلا در كربلا میماند اگر زینب نبود / سّر نِی در نینوا میماند اگر زینب نبود» صادق میگفت سختیهای اصلی را شما همسران شهدا میكشید.
درباره نقش همسران شهيد مدافع حرم پرسيدم و اين گونه پاسخ داد كه همسرم برنامه ي چندين ساله اش شهادت بود و در جلسه ي خواستگاری هم این موضوع را مطرح كرده بود، در واقع شهادت هدف نبود وسیله ای براي رسيدن به عشق ابدي و ازلی بود. مطمئن هستم كساني كه می خواهند با اين تفكر و با اين نگاه ازدواج كنند مطمئنا براي بعد شهادتش هم برنامه دارند، وظيفه ي ما به عنوان همسر شهيد اين است كه آنها به ظاهر ميخوابند ولی ما مجبور هستيم که بلند بشويم. اکنون رسالت سنگين تر بر دوش ما گذاشته شده است.
می پرسم چه هدف و رسالتی؟
با صدای بلندتر و محکم تر از قبل می گوید؛ هدف فقط اطاعت بی چون و چرا از ولايت است و اینکه در این مسير خودمان واطرافمان را برای ظهور آماده كنيم و ان شا الله كه امسال اخرين سال انتظار آقا باشد.
حرف آخرش رو اين گونه تمام می كند و در حالی که سرش را پایین می اندازد و اشک های چشمش را پنهان، اگر بگويم دلتنگ نيستم دروغ گفته ام ولي از طرف تمام همسران شهداي مدافع حرم می گويم: عزيزان ما عزيزتر از حسين زينب نبودند و نيستند و اين التيام بخش دردهاي ماست و شهادت اين جدايي و سختی را براي ما شيرين می كند....
خبرنگار جهاد رسانه ای شهید رهبر
یادمان عملیات رمضان