در "چشم های ظاهر بین" ما فقط دو جاده در میان آب های بی کران هور بود و یک سنگر رینگی برای استراحت و در انتها یک اورژانس صحرایی به جا مانده از عملیات های بدر و خیبر و محل شهادت سردار هور، شهید علی هاشمی...
اما کافی بود لحظه ای به آن جا قدم می گذاشتی تا عظمت آن جاده های آسمانی، که راهی به سوی "نقطه رهایی" بودند، تو را واله و حیران کند.
و چه کسی بود که بتواند پرده از این رازها بگشاید...