هویزه و عطر خوش شهیدان
هویزه نامی آشنا، که رشادت مردان مردی چون سید محمد حسین اعلم الهدی
و شهید مظلوم محمدفاضل آن را زبانزد خاص و عام کرد.
هویزه، تودر ابتدا زمینی خاکی بیش نبودی! باوجود شهدا،
مرز میان زمین و آسمان شدی! عطر خون شهدا در وجودت هنوز به مشام می رسد.
هویزه شهری در جنوب غربی سوسنگرد، که برای اولین بار در ٦مهرماه ١٣٥٩ در محاصره ی رژیم بعث عراق در آمد.
دشمن در بر نامه ریزی هایش می خواست با اشغال سوسنگرد،
هورالهویزه را نیز به تصرف خود درآورد که با مقاومت نیروهای مردمی و رزمندگان، این محاصره شکسته شد.
بنی صدر که در آن زمان فرماندهی کل قوا را داشت و تبحر کافی در امور جنگ نداشت
و کلا طرح هایش با مشکل مواجه می شد، اقدام به تفرقه میان ارتش و سپاه می کرد
و می گفت: “سپاه باید از ارتش جدا باشد” با این ادعا، دستورتخلیه شهر را صادر کرد؛
که با مخالفت شدید علم الهدی و دیگران مواجه شد
و طی تماس شهید علم الهدی با آیت الله خامنه ای،
دستور بنی صدر لغو گشته و نیروهای سپاه در شهر مانده و با مقاومت آنها و مردم، محاصره به پایان رسید.
هویزه و عطر خوش شهیدان
سه ماه بعد در ١٥ دی ماه ١٣٥٩ عملیات دیگری برنامه ریزی شد قرار شد
ادامه عملیات روز دوم انجام شود اما همه چیز طبق برنامه پیش نرفت و نیرو ها منتظر رمز عملیات بودند
که حملات دشمن شدید شد و ارتش عراق، منطقه را بمباران کرد.
شهر در 18دی ماه به اشغال رژیم بعث درآمد.
وبه طور کامل با خاک یکسان شد. و تعداد زیادی از نیرو های ایرانی به شهادت رسیدند.
در نهایت در عملیات دیگری با نام بیت المقدس،
هویزه از تصرف دشمن خارج و در ادامه ی این عملیات در سوم خرداد به یاری خدا خونین شهر نیز آزاد شد.
به عنوان یک دختری که یاد شهدا آرامش قلبم شده است
زمانی که در مورد خاطرات شهدا می خوانم و می دانم حس بانوانه و دخترانه خوبی دارم.
شما هم می توانید این حس را تجربه کنید.